بریدۀ کتاب
1403/5/18
5.0
0
صفحۀ 23
خســارت، یعنــی اینکــه انســان عمــرش را شــمع کــرده و در جســت وجوی چیزهایی اســت که خیلی کمتر از خودش هســتند؛ درســت مثل کســی که در شــبی تاریــک، پــول کمی، مثلاً دوهزاری شاه عباســی را گم کرده اســت و برای پیداکردنش، چک های چند میلیون تومانی اش را به آتش می کشــد. صبح که می شــود، چشــم ها که باز می شــود، متوجه می شــود چه باخته و چه از دســت داده اســت. در شــب، در تاریکی، تاریکی، در ظلمات، نمی فهمد چه چیزی را شــمعِ چه چیزی کرده است. اینجا است که مسئلۀ خسارت مطرح می شود.
خســارت، یعنــی اینکــه انســان عمــرش را شــمع کــرده و در جســت وجوی چیزهایی اســت که خیلی کمتر از خودش هســتند؛ درســت مثل کســی که در شــبی تاریــک، پــول کمی، مثلاً دوهزاری شاه عباســی را گم کرده اســت و برای پیداکردنش، چک های چند میلیون تومانی اش را به آتش می کشــد. صبح که می شــود، چشــم ها که باز می شــود، متوجه می شــود چه باخته و چه از دســت داده اســت. در شــب، در تاریکی، تاریکی، در ظلمات، نمی فهمد چه چیزی را شــمعِ چه چیزی کرده است. اینجا است که مسئلۀ خسارت مطرح می شود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.