بریدهای از کتاب کلیدر؛ جلد هفتم و هشتم اثر محمود دولت آبادی
1403/6/16
صفحۀ 1876
آدمها عمدتا دو جور هستند یا - دست کم - من دو جور دیدهام. یک جورش آدمهایی هستند که بدون یقین و ایمان نمیتوانند زندگانی بکنند. راست اینکه بعضی از ایمان هراس دارند و بعضی از بیایمانی دچار وحشت میشوند. آن که ایمان میآورد، از پوک بودن وحشت دارد. و آن که ایمان پیدا نمیکند، از بار سنگین آن وحشت دارد؛ وحشت پابند شدن دارد. بعضی خودشان را در قید ایمان، آزاد مییابند؛ و بعضی آزادی خودشان را در بیایمانی میبینند. یکی را میبینی که زندگانی را باور دارد، یکی را میبینی که از باور زندگانی فرسنگفرسنگ فرار میکند. نیمهراهیها، همان فراریها هستند!
آدمها عمدتا دو جور هستند یا - دست کم - من دو جور دیدهام. یک جورش آدمهایی هستند که بدون یقین و ایمان نمیتوانند زندگانی بکنند. راست اینکه بعضی از ایمان هراس دارند و بعضی از بیایمانی دچار وحشت میشوند. آن که ایمان میآورد، از پوک بودن وحشت دارد. و آن که ایمان پیدا نمیکند، از بار سنگین آن وحشت دارد؛ وحشت پابند شدن دارد. بعضی خودشان را در قید ایمان، آزاد مییابند؛ و بعضی آزادی خودشان را در بیایمانی میبینند. یکی را میبینی که زندگانی را باور دارد، یکی را میبینی که از باور زندگانی فرسنگفرسنگ فرار میکند. نیمهراهیها، همان فراریها هستند!
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.