بریدۀ کتاب

گوژپشت نتردام (نتردام پاریس)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 326

چند دقیقه بعد، کازیمودو نومیدانه نگاهی به جمع انداخت و با صدایی جانگدازتر گفت: --- آب! همه خندیدند. 😓😞

چند دقیقه بعد، کازیمودو نومیدانه نگاهی به جمع انداخت و با صدایی جانگدازتر گفت: --- آب! همه خندیدند. 😓😞

23

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.