بریدۀ کتاب

رایا

1403/4/6

دل سوز
بریدۀ کتاب

صفحۀ 124

" با خودم فکر می‌کنم که درد چیز عجیب و غریبی‌ست. گاهی نشانه زنده ماندن است و رشد کردن، مثل وقتی که داریم قد می‌کشیم، گاهی هم مثل درد توسری خوردن از دیگران آدم را سر جایش می‌نشاند! اما هیچ کدام به اندازه دردهایی که آدم از خودی‌ها می‌خورد عجیب نیست. دردی استخوان سوز که تا مدت‌ها از یادمان نمی‌رود. و هر بار مرور کردنش، مثل عود کردن سرطانی در سینه است! دردی که اگر آدم را بکشد خوب است و خیالی نیست، اما بی‌انصاف نمی‌کشد! ذره ذره اثرش را می‌گذارد و کارش را می‌کند! درست مثل سرطان، آدم را از درون می‌خورد. "

" با خودم فکر می‌کنم که درد چیز عجیب و غریبی‌ست. گاهی نشانه زنده ماندن است و رشد کردن، مثل وقتی که داریم قد می‌کشیم، گاهی هم مثل درد توسری خوردن از دیگران آدم را سر جایش می‌نشاند! اما هیچ کدام به اندازه دردهایی که آدم از خودی‌ها می‌خورد عجیب نیست. دردی استخوان سوز که تا مدت‌ها از یادمان نمی‌رود. و هر بار مرور کردنش، مثل عود کردن سرطانی در سینه است! دردی که اگر آدم را بکشد خوب است و خیالی نیست، اما بی‌انصاف نمی‌کشد! ذره ذره اثرش را می‌گذارد و کارش را می‌کند! درست مثل سرطان، آدم را از درون می‌خورد. "

7

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.