1Q84

1Q84

1Q84

هاروکی موراکامی و 2 نفر دیگر
4.1
8 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

12

ناشر
شابک
9780307593313
تعداد صفحات
925
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        The year is 1984 and the city is Tokyo.

A young woman named Aomame follows a taxi driver’s enigmatic suggestion and begins to notice puzzling discrepancies in the world around her. She has entered, she realizes, a parallel existence, which she calls 1Q84 —“Q is for ‘question mark.’ A world that bears a question.” Meanwhile, an aspiring writer named Tengo takes on a suspect ghostwriting project. He becomes so wrapped up with the work and its unusual author that, soon, his previously placid life begins to come unraveled.

As Aomame’s and Tengo’s narratives converge over the course of this single year, we learn of the profound and tangled connections that bind them ever closer: a beautiful, dyslexic teenage girl with a unique vision; a mysterious religious cult that instigated a shoot-out with the metropolitan police; a reclusive, wealthy dowager who runs a shelter for abused women; a hideously ugly private investigator; a mild-mannered yet ruthlessly efficient bodyguard; and a peculiarly insistent television-fee collector.

A love story, a mystery, a fantasy, a novel of self-discovery, a dystopia to rival George Orwell’s — 1Q84 is Haruki Murakami’s most ambitious undertaking yet: an instant best seller in his native Japan, and a tremendous feat of imagination from one of our most revered contemporary writers.
      

لیست‌های مرتبط به 1Q84

یادداشت‌ها

          ضیافت و شب‌نشینیِ والامقام‌ها فئودور داستایفسکی، آنتوان چخوف، لئو تولستوی، جورج اورول، فردریش نیچه، کارل یونگ، ویلیام شکسپیر، هربرت جورج ویلز و  لوئیس کارول در افکار عالیجناب هاروکی موراکامی!
هرچه نوشتم و نوشتم، نتوانستم توصیفی پخته‌تر، کامل‌تر و راستین‌تر از توصیف فوق برای این غول سه‌جلدی بنویسیم.

سیاهه‌ای تقدیم به سرور و سالار نویسندگان،
آقای موراکامی پیش‌تر بارها نوشته و گفته‌ام، می‌گویم و خواهم گفت که عاشق شما و قلم جادویی‌تان هستم و هرچه که حال در این ریویو می‌نویسم و از تجربه‌ی خواندن این کتاب نقل خواهم کرد ذره‌ای از عشقم به قلمِ جادویی‌تان کم نمی‌کند.
افتخار می‌کنم که امروز می‌توانم تایید کنم پس از خواندنِ رمان‌های: «کافکا در ساحل، جنگل نروژی، وقتی از دویدن صحبت می‌کنم از چه می‌گویم، به آواز باد گوش بسپار، پینبال ۱۹۷۳، تعقیب گوسفند وحشی، برقص برقص برقص، پس از تاریکی، اسپوتنیک دلبند من، سوکورو تازاکای بی‌رنگ و سال‌های سرگشتگی، کتاب‌خانه‌ی عجیب، جنوب مرز غرب خورشید، سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا، قتل شوالیه و وقایع‌نگاری پرنده‌ی کوکی» و صدالبته پس از خواندن مجموعه‌‌ داستان‌های «پس از زلزله، بیدکور و زن خفته، مردان بدون زنان و اول شخص مفرد» غول سه‌جلدی و مرحله‌ی آخر دنیای شما را تا به امروز نهم شهریورماه یک‌هزار و چهارصد خواندم و منتظر خواهم ماند تا رمان آخر خود را که در حال نگارش آن هستید به جهت تعیین و تکلیف وضعیف «مرد گوسفند نما» بخوانم، او زنده است و من منتظر بازگشت باشکوه او خواهم ماند... .

گفتار اندر دنیای وان-کیو-عیدی فور
اغلب خوانندگان و علاقه‌مندان موراکامی به درستی دنیای افکار او را به دو قسمت «رئال» و «رئالیسم جادویی» تقسیم می‌کنند اما موراکامی یکبار هفده سال قبل از ابررمان «کافکا در ساحل» اقدام به نوشتن و انتشار «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته‌دنیا» کرد و در آن در عین اینکه سبک نوشتارش همان رئالیسم جادوییِ شخصی‌سازی شده‌ی خودش بود اما گاه به گاه در بخش‌هایی از کتاب پا به دنیای «سای‌فای» یا علمی تخیلی می‌گذاشت و در این رمان هم همان‌کار را تکرار کرد، پس پیش از هرچیزی عرض می‌کنم که این کتاب فقط و فقط یک رمان عاشقانه به سبک رئالیسم جادویی نیست و گاه وارد فضای علمی تخیلی می‌شویم.

وقایع این کتاب در سال ۱۹۸۴ میلادی رخ می‌دهد و شخصیت‌های اصلی کتاب دختری به نام «آئومامه» و پسری به نام «تنگو» هستند که در دوران کودکی در یک مدرسه حضور داشتند و تجربه‌ی گرفتن دست همدیگر به آن‌شکلی که در کتاب می‌خوانیم آغاز ماجراهای عاشقانه‌ی آن‌ها سال‌ها سال بعد در ۱۹۸۴ خواهد بود.

در این کتاب با دو دنیا مواجه خواهیم شد:
نخست دنیای واقعی در سال ۱۹۸۴ که اگر سوزن به بدن خود فشار دهیم بی‌درنگ از آن خون بیرون خواهد آمد و دوم دنیای وان کیو عیدی فور که دنیایی‌ست که در آسمان آن ماه برای خود همدمی یافته و ما دو ماه در آسمان می‌بینیم و تماشای این دوماه اتفاقات زیاد و هیجان‌انگیزی از جمله حمله‌ی «آدم‌کوچولوها» به دنیای ما را رقم خواهد زد... .

پدر یا بهتر است بگویم ناپدری تنگو مسئول جمع‌آوری حق اشتراک شبکه NHK است و همین کافی‌ست تا آوردن نام تنگو و شبکه و ماجرای پدرش شما را به یاد داستان کوتاه «شهر گربه‌ها» بیندازم :)
بله خود خودشه و موراکامی در این غول سه‌جلدی داستان شهر گربه‌ها را به زیبایی هرچه تمام‌تر بسط می‌دهد و تمام علامت‌ سوال‌های ذهنتان را از بین خواهد برد.
و از آن‌طرف مادر آئومامه عضو یک فرقه‌ی مذهبی از شاخه‌های مسیحیت است که داستان تبلیغ فرقه‌ی آن را در داستان کوتاه «همه‌ی بچه‌های خدا حق دارند برقصند» و فیلم اقتباسی که از آن ساخته شده بود بخشی از آن را خوانده و تماشا کرده‌ایم.

تنگو از اینکه هر یکشبه با پدرش به جهت جمع‌آوری حق اشتراک و آئومامه به جهت اینکه هر یکشنبه با مادرش جهت بردن تراکت تبلیغات با پشت کردن به تفریح و بازی با هم‌کلاسی‌هایشان خسته شده‌ بودند از خانواده‌ی خود هر یک به شکلی که در کتاب می‌خوانیم جدا می‌شوند و به سراغ زندگی خود می‌روند.

داستان در جلد اول و دوم کتاب به صورت زوج و فرد و به ترتیب ماجراهای آئومامه و تنگو را نقل می‌کند و در جلد سوم شخصیتی به نام یوشیکاوا به آن‌ها اضافه می‌شود و این یعنی در جلد سوم به ترتیب فصول سه گانه داستان‌های این یوشیکاوا، آئومامه و تنگو را می‌خوانیم تا اینکه به فصل نهایی یعنی آئومامه و تنگو برسیم.

آئومامه مربی موفق بدنسازی و ایروبیک است و تنگو معلم ریاضی و همچنین یک ستون‌نویس و مقاله‌نویس که در آرزوی نوشتن یک رمان است و ... .

من به تمام داستان‌های این غول‌ سه‌جلدی ورود نمی‌کنم و خواندن ماجراهای کتاب را به شما می‌سپارم.

نقل‌قول نامه
"جهان مثل شیربرنج وارفته است، نه چهارچوبی دارد و نه دست‌آویزی. صحنه‌ها از جلوی چشم‌هایمان می‌گذرند، بی‌آنکه نشانی بر مغز ما بگذارند."

"وقتی در یک جمع دروغ می‌گویی باید تا ته داستان بروی و این کار انتها ندارد. تحریف حقیقت به شکلی که همه‌ی جزئیات باهم بخوانند از نظر روانشناختی و عملی به هیچ‌وجه کار آسانی نیست."

"حواسِ جمع کلید موفقیت است."

"داشتن استعدادهای فراوان، شکمت را سیر نمی‌کند اما اگر غریزه‌ات قوی باشد، هیچ‌وقت گرسنه نخواهی ماند."

"یا من مسخره‌ام یا دنیا، نمی‌دانم کدام. وقتی دربِ بطری به بطری نمی‌خورد، مشکل از درب است یا بطری؟"

"اگر تاریخ واقعی را از مردم بدزدی، انگار که قسمتی از وجودشان را دزدیده‌ای و این یک جنایت است."

"دنیا یعنی نبرد بی‌پایان خاطرات متضاد."

«هر دینی که پایانِ جهان را در مرکزِ اصول عقایدش قرار دهد، بدون شک کاذب است.»

«اگر نتوانی چیزی را بدون توضیح بفهمی، با توضیح هم آن‌را نخواهی فهمید.»

«رابطه‌ی زن و مرد، تابع عقل و منطق نیست.»

«فقط دزد می‌تواند یک دزد را بگیرد. 
برای اینکار کافی‌ست تنها یک چیز را پنهان کنی، دزد مکانش را بو می‌کشد و پیدایش می‌کند.»

«هر جا که امید هست، رنج هم هست.»

«نویسنده اگر می‌خواهد پخته شود، باید مدام بنویسد.»

«فکر کردن به زمان، به نظر تنها می‌تواند از سرعت حرکت آن بکاهد.»

کارنامه
پیش از نوشتن این بخش از «عباس آقای معروفی» وام می‌گیرم و می‌نویسم اگر می‌خواهید نویسنده‌ی کتاب را بشناسید باید پاورقی‌های کتاب را بخوانید! و همانطور که در توصیف خود در ابتدای ریویو نوشتم موراکامی از هر نویسنده‌ای که به ذهنش آمد در این کتاب استفاده کرد، البته اینکه موراکامی عاشق داستایفسکی، فرانتس کافکا، تولستوی، شکسپیر و ... است برکسی پوشیده نیست اما اینکه برای بسط دادن به ماجراها این همه نویسنده را وارد داستان کند، اعتراف می‌کنم باعث رنجش خاطرم گردید، به همین منظور یک ستاره بابت این موضوع از کتاب کسر می‌کنم و یک‌ستاره نیز به دلیل طولانی کردن و بسط دادن ماجراهای کتاب با وارد کردن بی‌دلیل شخصیتِ کم‌اهمیتی به نام «یوشیکاوا» در جلد سوم کتاب و نهایتا سه‌ستاره برای این ابررمان منظور می‌کنم.

دانلود نامه
فایلِ ای‌پابِ کتاب به زبان انگلیسی را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/336
        

11