خشونت با کودکان: علل و راهکارها

خشونت با کودکان: علل و راهکارها

خشونت با کودکان: علل و راهکارها

سحر طاهباز و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

کتاب خشونت با کودکان: علل و راهکارها، نویسنده سحر طاهباز.

یادداشت‌های مرتبط به خشونت با کودکان: علل و راهکارها

          کودکی یکی از به یادماندنی‌ترین دوره‌های زندگی است. دوره‌ای که همه چیز برای ذهن در حال رشد کودک تازگی دارد، هر تجربه‌ای شگفت‌انگیز است، دغدغه‌ها و مشکلات روزمرۀ بزرگسالی هنوز بی‌معناست. نگرانی آینده و حسرت گذشته برای کودک تعریفی ندارد. حال اگر به جای اینکه این روزها در عین آرامش، تازه و شگفتی‌آفرین باشند هر لحظۀ کودک در معرض تجارب دردناک و آسیب‌زا قرار گیرد چه اتفاقی برای این دوران رویای خواهد افتاد؟ کودکی که هنوز ظرفیت‌های روانشناختی‌اش آن‌قدر رشد نکرده که آماده مواجهه با رنج و ناکامی‌های فراتر از حد توان خود باشد. متاسفانه این واقعیتِ زندگی بسیاری از کودکان جامعۀ ماست که در عین کودک بودن کودکی نمی‌کنند.
نویسنده پس از حدود شش سال مطالعه و کار با دختران فراری و بررسی انگیزه‌های اصلی ترک خانه توسط آنان به تالیف این کتاب و برگزاری بیش از شصت کارگاه آموزشی برای والدین کودکان دبستانی پرداخت. افزایش آگاهی جامعه درباره انواع کودک آزاری و نیز ارائه راهکارهای مناسب به منظور مقابله و مواجهه با کودکانی که چنین تجارب ناخوشایندی داشته‌اند می‌توانند تاثیر مهمی در کاهش آثار مخرب آن داشته باشد. هدف اصلی از نگارش این کتاب فراهم کردن همین آگاهی‌ها و ارائۀ راهکارهای عملی است. به بیان نویسنده قدمت خشونت علیه کودکان به اندازه قدمت وجود انسان است. پس پدیده کودک‌آزاری پدیدۀ جدیدی نیست و از مدت‌ها پیش توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است. به همین دلیل مطالعات متعدد مولفه‌های گوناگونی را شناسایی کرده است، از جمله بی‌توجهی، آزار عاطفی، آزار جسمی و آزار جنسی.
نویسنده در این کتاب به ترتیب به توضیح مفصل این مولفه‌ها پرداخته و مثال‌هایی به منظور ملموس‌تر شدن و درک‌پذیرتر کردن آن‌ها ارائه کرده است. در هر بخش به صورت مجزا اقدامات و رفتارهای مناسب در مواجهه با هر یک از آزار‌دیدگی‌ها را مطرح می‌کند. در نهایت به این نکته اشاره می‌کند که هر یک از انواع آزار به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر رخ می‌دهد. به عنوان مثال فردی که از دوران کودکی بی‌توجهی و آزار عاطفی دیده است و به همین خاطر اعتماد به نفس پایینی دارد به احتمال زیاد قادر نخواهد بود. درمقابل آزارهای جسمی یا جنسی که در سال‌های بعدی زندگی ممکن است برایش پیش آید مقاومت کند و مجدداً قربانی خواهد شد.
با توجه به این آثار سوء یک پرسش اساسی این است که عوارض منفی کدام یک از انواع آزار بیش از دیگر انواع آن است؟ شاید اگر خودمان بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم با توجه به شدت ظاهری انواع روش‌های آزار ذکر شده آزار جنسی و جسمی را در طبقه اول قرار دهیم و احتمالاً به این دلیل است که این دو دسته نه تنها روح و روانِ فرد بلکه به جسم نیز آسیب می‌رساند و از این رو درد بیشتری به همراه خواهد داشت. اما اینطور نیست. یکی از نخستین پژوهش‌هایی که در این رابطه انجام شد نشان داد که در حقیقت «آزار کلامی» که بخشی از آزار عاطفی به شمار می‌رود و زخم‌های عمیقی به جای می‌گذارد از عوارض منفی بیشتری برخوردار است. کلمات بی‌رحمانه‌ای که هر روز تکرار می‌شوند و نیز تحقیر و توهین‌هایی که عزت نفس کودک را از او می‌گیرد و تمام بزرگسالی‌اش را می‌بازد. با دانستن این مشکلات نویسنده گوشزد می‌کند وظیفه کسانی که شاهد چنین تخریبی هستند آنست که به قول کنفوسیوس به جای آن‌که بر تاریکی لعنت بفرستند چراغی بیفروزند.
        

4