من دختری زشت رو بودم ...
کتاب حاضر، دومین رمان معروف این نویسنده است که داستان آن، در سرزمین هنرپرور اتریش در دهه سی میلادی، درست پیش از جنگ جهانی دوم آغاز می شود. دختر جوان داستان، «آنلیزف» در یک مهمانی رسمی، در اتاق کتابخانه ای، با معروف ترین نویسنده و بازیگر تئاتر آن دوران؛ «کلودیو پلس» و درحالی که هر یک، بنا به دلیل خاصی به آن مکان آرام و ساکت پناه برده بود، آشنا می شود. «کلودیو» با او به گفت وگویی دوستانه می پردازد و مشاهده می کند که با دوشیزه ای بسیار جوان و معصوم مواجه شده است. او به دختر جوان می گوید که در طول روزهای آینده به دیدار او، به کافه رستوران معروف گراند هتل واقع در مرکز شهر می آید.
یادداشتهای مرتبط به من دختری زشت رو بودم ...