آنچه با خود حمل می کردند
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
2
توضیحات
پس از بیرون آمدن از سینما تا دیری کویین در حاشیه شهر ماشین سواری کردیم شب کیفیتی لحاف مانند و افسرده کننده داشت گویی به نحوی باری بر دوش آن نهاده شده باشد و پیرامون ما چمنزارهای مینه سوتا در امواج بلند و تکراری ذرت و سویا گسترده بود همه چیز یکنواخت و بی مزه بود یادم می آید که در عقب بیوک بستنی میخوردم ماشین سواری دراز مدتی در تاریکی داشتیم و بعد جلو خانه لیندا کنار گرفتیم و متوقف شدیم بی شک حرف هایی زده ایم ولی به جز چند تصویر پایانی همه اش از یادم رفته است یادم می آید که او را تا جلو در خانه همراهی کردم چراغ برنجی ایوان را با فروغ مهاجم زرد رنگ پاهای خودم بوته های کاج پا کوتاه در امتداد پله های جلو ساختمان علف خیس و لیندا را در کتار خودم به یاد می آورم ما عاشق بودیم در نه سالگس بله ولی این عشقی واقعی بود و ما تنها در کنار هم روی پله های جلو خانه ایستاده بودیم بالاخره به هم نگاه کردیم جامعیت رمان و بی میانجی بودن خودزندگینامه...روایت جذاب اوبراین در چندین چرخه به پیش می رود رویدادها بارها و بارها یادآوری و بازگو میشوند و حس ژرفی از سیال بودن حقیقت و رقص خاطره بر می انگیزد
ادبیات معاصر فهرست برترین آثار ادبیات پست مدرن داستان روانشناسانه ادبیات پست مدرن فهرست برترین مجموعه داستان های کوتاه کتاب هایی که شما را شگفت زده خواهند کرد جایزه ی بهترین کتاب خارجی فرانسه فهرست برترین رمان های روانشناسانه دهه 1990 میلادی ادبیات آمریکا 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید داستان کوتاه داستان درام داستان جنگی
لیستهای مرتبط به آنچه با خود حمل می کردند