بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زمانی که هم بازی پولاک بودم

زمانی که هم بازی پولاک بودم

زمانی که هم بازی پولاک بودم

محمدرضا مرزوقی و 3 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

1

چه حالی پیدا می کنی اگر موقع تمیز کردن اتاق دایی تان یک قاب کوچولو روی دیوار پیدا کنی که جکسون پولاک با خط خود نوشته:“I can control the flow of paint. there is no accident.”قضیه پیچیده شد؟ باید کمی روی زبان انگلیسی خود کار کنید. اما اگر دایی بزرگه کنارتان باشد حتماً برایتان ترجمه می کند: «من می توانم جریان رنگ را کنترل کنم؛ این تصادفی نیست.»در این قسمت ما یک سورپرایز داریم. شاید هم چند سورپرایز. سورپرایز اول اینکه پیکاسو از سامی می خواهد برای یک مأموریت مهم به آمریکا برود. دایی سامان هم همراه دالی و با یک کشتی تفریحی به دل اقیانوس می زند. توی آمریکا با جکسون پولاک و همسرش و باقی نقاشان جنبش مدرن آمریکا آشنا می شود. برای دیدن نمایشگاه روتکو که در لس آنجلس است دسته جمعی به یک سفر پرماجرا می روند. سفری پر از مسابقات رالی و اسب ها و آیین های سرخ پوستی. بعد هم به پولاک کمک می کند تا مهمترین اثر هنری اش را خلق کند. اثری که حالا در موزه ی هنری های معاصر تهران نگهداری می شود.و در پایان باز هم یک سورپرایز دیگر داریم...

لیست‌های مرتبط به زمانی که هم بازی پولاک بودم

یادداشت‌های مرتبط به زمانی که هم بازی پولاک بودم