خروج ممنوع: نمایشنامه ای در یک پرده

خروج ممنوع: نمایشنامه ای در یک پرده

خروج ممنوع: نمایشنامه ای در یک پرده

ژان پل سارتر و 2 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

2

دارم بهش نگاه می کنم و می فهمم که توُ جهنمم. من بهتون میگم. همه چیز از قبل برنامه ریزی شده. اونا می دونستن که من جلو این طاقچه می ایستم، وقتی دستام روی مجسمه س و همه? این چشم ها دارن من رو نگاه می کنن. این چشم ها دارن من رو می بلعن... هاه! فقط شما دو تا اینجایین؟ من فکر می کردم آدم های بیشتری اینجا باشن؛ بیشتر از شما دو تا. پس جهنم اینه! من هیچ وقت فکر نمی کردم... کباب شدن روی سیخ رو یادتون میاد؛ سرب داغ و گوگرد؟ عجب جوکی! مثل اینکه اونام همین رو می خوان! جهنم، راستی راستی یعنی بقیه? آدما.

لیست‌های مرتبط به خروج ممنوع: نمایشنامه ای در یک پرده