بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ساعت دنگی: مجموعه داستان کوتاه سه گانه

ساعت دنگی: مجموعه داستان کوتاه سه گانه

ساعت دنگی: مجموعه داستان کوتاه سه گانه

4.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

4

کتاب ساعت دنگی: مجموعه داستان کوتاه سه گانه، نویسنده محمداسماعیل حاجی علیان.

یادداشت‌های مرتبط به ساعت دنگی: مجموعه داستان کوتاه سه گانه

            زنان جامعه و جامعه زنان
اولین بار است که می خواهم از یک مجموعه داستان حرف بزنم. اما نکته ای که درک کردم این است که داستان های هیچ مجموعه ای از هم جدا نیستند و همه از یک تفکر واحد سرچشمه می گیرند حتی اگر موضوعات متفاوتی داشته باشند.
راستش را بخواهید ساعت دنگی برای روایت داستان هایش، زبان منحصر به فرد خود را دارد. این که نویسنده داستان هایش را در سه فاز ارايه می کند و هر در کدام از این بخشها داستان ها با یک نخ معنایی بهم متصلند،فضای داستانی را خواستنی می کند. نکته ای که ساعت دنگی را ویژه و متمایز میکند فضای زنانه داستان هاست. تمام زنان حاضر در قصه روح دارند. زنده هستند و با تمام خصوصیات زنانه به بازی آمده اند. در خلق هیچ شخصیتی زنانه ای در مجموعه داستانها شخصیت تصنعی پیدا نمیشود.
یکی از خصوصیات کتاب که مخاطب را جذب می کند شیوه ارايه آن است. در ادبیات داستانی بلند به خصوص در بخش ژانر چه در ادبیات ایرانی و چه در ادبیات خارجی شاهد انتشار داستان به صورت سه گانه هستیم اما در مجموعه داستان کوتاه ارائه محتوا به شکل تریلوژی یک حرکت تازه و نو به حساب می آید با این همه می توان تفکر نویسنده را در تمام این نه داستان، مشاهده کرد. در واقع تفکر و استراتژی فکری نویسنده برای نگارش داستان هایش یکسان است. دیگر این که فضای داستان ها به گونه ای است که انگار خود نویسنده در داستان حضور دارد. گویا نویسنده در معرکه قصه ها ایستاده و مثل یک نماشنامهخوان، پرده های نمایشی را یکی یکی باز گو می کند. به این دلیل می گویم نمایش که داستان ها در ساعت دنگی، هر کدام به صورت یک صحنه باز گو شده اند که اجزا این صحنه دائما در حال حرکت و تغییر است. یعنی اتمسفر داستانی حاکم بر مجموعه این داستان ها هیچگاه به ایستایی نمی رسد. نویسنده در بیان جزئیات قصه تبحر دارد اما کلمات اضافی نمی گوید.
اگر به داستان ها دقت کنیم شاهد صیقل خوردن آن ها برای حذف کلمات اضافه خواهیم بود. داستان ها در ایجاز بیان می شوند و مخاطب را خسته نمی کنند. نمی خواهم بگویم ریتم داستان تند است و حرف نگفته ای باقی گذاشته یا حتی حرف های کلمات نامرئی دارد که مخاطب باید کشفشان کند. نه! ساز قصه ها کوک است و ضرباهنگ کلمه ها میزان.
همان گونه که اول یادداشتم نوشتم محور قصه ها بر شخصیت و زاویه نگاه زنانه می چرخد. زن در داستان ها از زاویه های مختلف روایت می شود. اول خود زن مطرح است. روح زنانه و فردیت زنانه. در عین حالی که لطافت زن را ترسیم می شود اتفاقا پیچیدگی های روحی او نیز مطرح می گردد و مجموعه داستان ساعت دنگی تعریف خود را از فردیت زن ارايه می دهد. بعداز آن در دل داستان ها، نگاه جامعه به زن پدیدار می شود. تاثیر جامعه بر زن و نگاه و توقع جامعه بر زن. نویسنده حواسش هست که حد وسط و منطق حاکم بر جامعه را مطالعه کند. به اصطلاح نگاه عامه و عوام به زن دست مایه داستان میگردد و بعد از این دو  زاویه دید، نگاه جدیدی در دل داستان ها مطرح می شود که به نظر من خلاقیت نویسنده در نظرگاه مجموعه داستان اش است. این که نگاه زن به جامعه چیست؟
خود زن از خودش در قبال جامعه چه تصویری دارد؟ آیا خودش را منفعل می بیند یا اینکه آستین بالا می زند و به شعاع خواسته هایش، برای خود فضا باز می کند؟
همین دغدغه ها مجموعه داستان را غنی می سازد. زیرا بی آنکه بخواهد حرف مستقیمی بزند یا نگاهی را به مخاطب القا نماید، حرفش را می زند.
دستآورد ارزشمندی که می توان از دل قصه ها بیرون کشید، مبادله امید است. صرف نظر از زوایایی که داستان از زن مطرح می کند . نویسنده در هیچ کدام از داستان هایش را زن را موجود منفعل و از پیش باخته ای نمی داند. یا برعکسش پا در کفش فمنیست ها نمی کند. نویسنده دید قوی و جامعی به زن دارد. شخصیت های ساخته و پرداخته شده از زن در ساعت دنگی اگر چه زنان در کسوت قربانی ایفای نقش کرده اند یا محنتی به دل دارند اما به جرات می توان گفت این زنان قهرمان قربانی هستند یا قربانی قهرمان زیرا نویسنده به آن ها فردیت و هویت واقعی زنانه بخشیده است.
« سرم را بردم جلو و جای طناب را که هنوز سرخ بود بوسیدم. گفتم:« کسی نمیخواد خداحافظی کنه؟!» زبیده مرا کنار زد و صورت ماهنسا را پوشاند و گفت:« به عزت و شرف لا اله الا الله...»