گزیده اشعار حسین منزوی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
0
توضیحات
منزوى چندان در قید و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصیحت دوستانه اى مى گشاید شاید او اندکى متنبه شده و به راه آید، به وى پاسخى رندانه مى دهد: «در نیم قرن دیگر، حتى زودتر، هیچ کس نمى پرسد منزوى یا بهمنى چگونه زندگى مى کرد، سیر بود یا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مى کنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوک او با زندگى بود، جوشیده از عواطف و احساسات رقیق، همان هایى که رشته زندگى اش را از هم گسیخت. شعر کمتر شاعرى به حد حسین منزوى ناشى از دغدغه ها و فراز و فرودهاى زیستى شاعر است، زندگى اش سلسله اى از ناکامى ها و نامرادى ها است و همواره درگیر روزمرگى هاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلى اش یعنى خلق آثارى ماندگار هیچ گاه از ذهنش حتى در اوج درماندگى ها به در نرفت. تصویرى که به ویژه در سالیان پایانى عمرش از او در ذهن ها مانده، مردى آشفته حال و پریشان و از هم گسیخته بود که هیچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترین وصف حالش از زبان خودش مى باشد :مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من که جز ملال نصیبى نمى برید از منزمین سوخته ام. ناامید و بى برکت که جز مراتع نفرت نمى چرید از من
یادداشتها