داستان پداگوژیکیداستان پداگوژیکیآنتوان سمیونویچ ماکارنکو و 1 نفر دیگر4.17 نفر |2 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام11خواهم خواند16توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب داستان پداگوژیکی، نویسنده آنتوان سمیونویچ ماکارنکو.سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی)لیستهای مرتبط به داستان پداگوژیکیسید محمد بناییآموزش7 کتابکتاب هایی که یه تغییر اساسی تو تفکر آموزشی من ایجاد کرد342رضا امیرخانیسیاههی صدتایی رمان100 کتاباولا صد تا بيشتر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! ميتوانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتابها كه ترجمههاي متعدد داشت، ترجمهي بهتر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بيدين ميشود، نه ديندار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اينچنين سياههاي را آنچنان كه پيشتر گفتهام، قديمها ناصرزادهي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيشنهاد كرده بود، اما از آنجا كه سياههي وي را نيافتم، سياههي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمانهاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آنطرفِ قضيه شايد بعضي از رمانهاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياههي رمان، كتابهايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقهي ديگر به من وقت ميدادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه ميكردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما ميتوانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپريشدهي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق ميزد با توضيحاتي بيربط پر كردهام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آنقدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار ميباشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بيجهت دنبالشان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشتتایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگاندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و دربارهی سمخ (کافکا و ناباکوف).296یادداشتهای مرتبط به داستان پداگوژیکی.....1402/12/11 کتابی به سبک ادبیات روس نوجوان بودم خوندمش عالی بود 00سید محمد بنایی1402/01/12 به عنوان یه معلم همیشه فکر میکردم که می تونم با بعضی بچه ها کنار بیام و با بعضی هاشون هم نمی تونم ارتباط برقرار کنم. ماکارنکو تو این کتاب توضیح میده که چطوری يه کانون اصلاح و تربیت تو سالهای 1920 اداره میکنه و هرکدوم از آدم هایی که به اونجا فرستاده می شدن چه جور شخصیتی داشتن و ماکارنکو تلاش میکرده چه طوری باهاشون ارتباط برقرار کنه. نوع تعلیم و تربیت اجتماعی نشئت گرفته از کمونیسم تو این کتاب برام جالب بود. فکر میکنم برای اونایی که معلم هستن خیلی کتاب خوبی باشه که ببینن 100 سال پیش در شوروی ماکارنکو به چی فکر میکرده و تعلیم و تربیت رو چه طوری میدیده . 03