موسی و یکتاپرستی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
16
خواهم خواند
10
نسخههای دیگر
توضیحات
موسی و یکتاپرستی نمودار واپسین کوشش نظریِ مخاطره آمیز و گران قدر فروید بود برای تبیین همه ی جنبه های تلاش و رفتار بشری در چارچوب یک نظام فکری که در وهله ی اول از بطن روشی درمانی برای معالجه ی بیماران روان نژند زاده شد. این تلاش از جهاتی بی فرجام بود ولی از آن جا که شکست ها و ناکامی های انسان های بزرگ به نوبه ی خود شکست هایی بزرگ و بالمآل شرط لازم برای رسیدن به پیروزی های بزرگ تر است، بازخوانی و واخوانیِ واپسین شکست شکوهمند یکی از خلاق ترین، جسورترین و مؤثرترین ذهن های تاریخ بشر، نه تنها جذاب بلکه واجب است.زیگموند فروید که به عنوان بنیان گذار علم روانکاوی از او یاد می شود در ششم ماه مه 1856 در شهر فریبرگ جمهوری چک متولد شد. از همان سال های نخست سطح بالایی از هوش را نشان داد که والدین او به پرورش آن کمک کردند. او یک سال زودتر از معمول وارد دبیرستان شد و اغلب شاگرد اول بود. او که زبان آلمانی و عبری را به راحتی صحبت می کرد در مدرسه بر زبان های لاتین ، یونانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط پیدا کرد و ایتالیایی و اسپانیایی را نیز خودش یاد گرفت و هنگامی که زمان انتخاب شغل فرارسید، در میان مشاغل معدودی که در وین برای یک یهودی گشوده بود، وی پزشکی را برگزید. او در سال 1881 به دریافت درجه دکتری نایل شد و به عنوان متخصص بالینی اعصاب به کار پرداخت. فروید در ایجاد روانکاوی و روش های بالینی برای روبرو شدن با علم آسیب شناسی روانی از طریق گفتگو بین بیمار و روانکاو تکنیک هایی مثل استفاده از تداعی آزاد و کشف انتقال و همچنین فرایند تحلیلی روانشناسی را ارائه کرد. بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم می شد به او اجازه داد که عقده ادیپ را به عنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی درآورد. تجزیه و تحلیل او از خود و رؤیاهای بیمارانش به عنوان یک آرزوی تحقق یافته او را به یک مدل برای تجزیه و تحلیل علائم بالینی و سازکار سرکوب رساند و برای بسط نظریه ی خود مبنی بر این که ناخودآگاه یک مرکز برای ایجاد اختلال در خودآگاه است از آن استفاده کرد. فروید وجود لیبیدو را قطعی می دانست و باور داشت لیبیدو با مرگ می جنگد و می کوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند. در 1895 فروید و بروئر پژوهش هایی درباره هیستری را منتشر کردند که اغلب نقطه آغاز رسمی روانکاوی تلقی می شود. در سال 1909فروید از جامعه روان شناسی امریکا قدردانی رسمی دریافت کرد. از او برای یک رشته سخنرانی دعوت شد که در آن جا به او درجه ی دکترای افتخاری اهدا کردند. در طول سال های 1920 و 1930 که فروید به اوج موفقیت خود رسیده بود، به سرطان دهان مبتلا شد و سلامتی او شروع به تحلیل رفتن کرد. اما او تا آخرین روزهای زندگی اش به کار ادامه داد. در اواخر سپتامبر 1939 او از پزشک خود ماکس شور خواست که اجازه ندهد بیش از آن رنج بکشد. بدین ترتیب طی روزهای بعد، پس از دریافت سه مرتبه مرفین سرانجام در 23 سپتامبر 1939 در لندن از دنیا رفت.نشر نی کتاب های «روان شناسی توده ای و تحلیل اگو»، «موسی و یکتاپرستی»، «کودکی را می زنند» اثر فروید و کتاب های «واژگان فروید» اثر پل لوران اسون و «چگونه فروید بخوانیم» اثر جاش کوهن را منتشر کرده است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به موسی و یکتاپرستی
یادداشتها