دیدار در فلق
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
0
توضیحات
بر کنده تمام درختان جنگلی، نام تو را به ناخن برکندم، اکنون تو را تمام درختان با نام می شناسند. / نام تو را به گرده ی گور و گوزن با ناخن پلنگان بنوشتم، اکنون تو را تمام پلنگان کوه ها، اکنون تو را تمام گوزنان زرد موی، با نام می شناسند. / دیگر نام تو را تمام درختان، گاه بهار زمزمه خواهند کرد و مرغ های خوشخوان صبح بهار، نام تو را به جوجه های کوچک خود یاد خواهند داد. / ای بی خیال مانده ز من ، دوست! دیگر تو را زمین و زمان ، از برکت جنون عجیب من با نام می شناسند. / ای آهوی رمنده صحرای خاطره، در واپسین غروب بهار نام مرا به خاطر بسپار!
یادداشتها