بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پشت صحنه

پشت صحنه

پشت صحنه

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

به نگاه کاوه و تحسین مصی توجه نکرد. دستک های روسری اش را بالای سرش گره زد. خودش را مرتب کرد و روی سن رفت. چشم هایش را بسته بود و سعی می‌کرد همه چیز را فراموش کند نه فقط برای یک اجرای نمایشی-تعلیمی، می‌خواست تمام حرف هایی که به مصی گفته بود یعنی رها کردن خود را به آزمایش بگذارد. می‌خواست بتواند به مردی که دوست داشت به رغم تمام تفاوت ها و اختلاف ها ابراز عشق کند، می‌خواست یک زن عاشق باشد. می‌خواست حداقل در این صحنه ی ساختگی واقعی ترین نقش زندگی چند سال اخیر خودش را بازی کند. نقشی که با یک شکست در ذهنش خشک شده بود و دیگر حاضر نشده بود در مقابل مردی بازی اش کند که او را در صحنه ی زندگی حیرت زده رها کند و برود.

یادداشت‌های مرتبط به پشت صحنه