The black catThe black catادگار آلن پو3.84 نفر |2 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام4خواهم خواند0توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب The black cat، نویسنده ادگار آلن پو.داستان کوتاهلیستهای مرتبط به The black catسهیل خرسندکتابهای محبوب من73 کتاببهترین کتابهایی که از آغاز زندگی در دنیای کتابها تا به امروز خواندهام.1091یادداشتهای مرتبط به The black catسهیل خرسند1401/09/15 داستان کوتاهی عالی، درجهی یک و ممتاز. خواندن داستان کوتاهی در این حجم در حالت عادی شاید کمتر از نیم ساعت زمان نیاز داشته باشد، اما به شکلی این داستان برای من مرموز و جذاب بود که آرام و با لذت خواندمش. به خاطر کوتاهی داستان به داستان ورود نمیکنم اما تنها به این مورد اشاره میکنم که: شخصیت اصلی داستان همانقدر برایم شخصیت جالبی داشت که «بارنی» در سریال «چگونه با مادرتان آشنا شدم» برایم جالب بود، رفتاری کاملا عکس چیزی که به آن علاقه داشت! ضمنا حین و پایان داستان هم من را به یاد صادقخان هدایت و یکی از داستانهای کوتاهش انداخت... کارنامه تمام استانداردهایی(شروع خوب، پرداخت مناسب، اندازه گویی، جمعبندی و پایان خوب) که برای یک داستان کوتاه خوب و کامل در نظر گرفتهام را در خود داشت و برای همین نمرهی کامل را برایش منظور میکنم و خواندنش را به تمام دوستان کتابخوانم پیشنهاد میکنم. دانلود نامه فایل ایپاب کتاب به زبان انگلیسی به همراه یک فایل پیدیاف ترجمهی دستی(ترجمهی سریع، بدون ویراست و حروفچینی) را در کانال تلگرام برایتان آپلود نمودهام، در صورت نیاز میتوانید آنها را از لینکهای زیر دانلود نمایید: فایل ایپاب به زبان انگلیسی https://t.me/reviewsbysoheil/457 فایل پیدیاف نسخه ترجمهی دستی، بدون ویراست و حروفچینی https://t.me/reviewsbysoheil/458 یکم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک 311homa1402/07/27 🐾🪓راوی داستان(مردیه که اسمش ذکر نشده)، از کودکی شخصیت خشنی نداشته و خیلی هم به حیوانات علاقه داشته تا اینکه بعد از ازدواجش تصمیم می گیره گربه ی سیاهی رو به خونه بیاره...یه شب خیلی مست به خونه بر می گرده، با اینکه گربه بهش آزاری نرسونده، چشم گربه رو با چاقو از حدقه در میاره، چند روز بعد هم اون بیچاره رو توی حیاط خونه دار می زنه...شبح اون گربه همه جا دنبالشه تا اینکه یه روز گربه ی سیاهی دقیقا به همون شکل گربه ی قبلی، که یک چشم هم نداره سر و کله ش پیدا می شه و اینا هم به عنوان حیوون خونگی قبولش می کنن تا اینکه.... این آقاهه دوباره جنون بهش دست میده و قصد می کنه با تبر گربه ی بینوا رو نصف کنه که...(بقیهشو خودتون بخونید خیلی قشنگه🥲)__🐈⬛🔪 . 🐈⬛🐈⬛گربه سیاه نماده🐈⬛🐈⬛؛ نماد از نیمه تاریک شخصیت این آقا که به جای اینکه کنترلش کنه سعی در سرکوبش داره و در عوض اونه که کنترل زندگی و رفتار ایشون رو بدست میگیره...🕷🕸 . پینوشت: این داستان رو به پیشنهاد یکی از اساتید عزیزم خوندم چون بهشون گفته بودم علاقه ی زیادی به دارک آکادمیا دارم...واقعا عالی بود😍😍 منتظر داستان بعدی باشید🥰❤️ ۱۴۰۲/۷/۲۳ 02