بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سفینه طالبی یا کتاب احمد

سفینه طالبی یا کتاب احمد

سفینه طالبی یا کتاب احمد

3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

1

کتاب سفینه طالبی یا کتاب احمد، نویسنده عبدالرحیم بن ابوطالب طالبوف.

یادداشت‌های مرتبط به سفینه طالبی یا کتاب احمد

            روح ایرانی در طول تاریخ دویست ساله اخیرش در حال دست و پا زدن است تا به قول طالبوف به " لوازم ترقی وطن" آگاه شود. ما همواره بر سر بدیهیات و نیازهای اولیه زندگی مان با حاکمان در جنگ و جدال بوده ایم. گاه به آشکار نظرمان را گفته ایم و گاه آن زمان که حاکمان پایشان را بیشتر بر گلوی ملت فشرده اند در خفا و با کنایه سخنی بر زبان رانده ایم. لحنی شناخته شده در ادب و نگارش متون سیاسی و اجتماعی که به قول اشتراوس از نوعی منطق سرکوبی پیروی می کند.
 در این روش نویسنده از آنجا که نمی تواند به جهت جهل و استبداد حاکم بر سرزمینش به صراحت و مستقیم سخن بگوید منظورش را از طریق سرکوب کردن اصل گفته و پنهان کردن آن ابراز می دارد.
طالبوف از نویسندگان شناخته شده پیشا‌مشروطه از نامداران این نوع نگارش است. او در این کتاب که به تقلید از کتاب مشهور امیل نوشته ژان ژاک روسو نگاشته است داستان خیالی میان خود و پسرش احمد را با نثر روان فارسی( که آن زمان هنوز رایج نبوده) بیان می کند. 
کتاب از کودکی احمد و بازی ها و سوالاتش شروع می شود و تا محصل شدن او ادامه دارد. طالبوف در جای جای کتاب با برقراری دیالوگی میان خود و احمد و دیگر شخصیت ها که به داستان وارد می شوند قصد دارد بر سبک زندگی ایرانی، نوع حکومت و اسباب اصلاح امور ایران اشاراتی داشته باشد. اثر مملو از اطلاعات علمی و مقایسه حکومت ایران با دولت های ژاپن و عثمانی و اروپا است‌. طالبوف ضمن تعریف مفهوم آزادی، قانون، مساوات، حقوق عمومی و خصوصی، مفهوم مالیات، مالکیت مشاع و توضیح سلطنت مشروطه و مطلقه به انتقاد از وضع تحصیل و بیسوادی و کثیف بودن شهرهای ایران می پردازد. نویسنده در سراسر متن کارخانجات خیالی و راه آهنی برقی و باغ هایی زیبا را توصیف می کند که در ایران پا گرفته اند و با خلق این رویاها به کنایه وضع اسف بار مملکت را به تصویر می کشد. 
امروزه اگرچه مصداق برخی از انتقادات طالبوف برطرف شده اما اصل موضوع هنوز پابرجاست. چالش میان قانون مدرن و شریعت، چگونگی حکومت بر مردم، تعریف آزادی، آموزش و پرورش درست کودکان، جهل و خرافات و به خصوص فرآیند فرسایشی مبارزه با مشتی کاسه لیس و کم سواد که دنبال منافع خود هستند و ایران برایشان بی ارزش است هنوز چالش اساسی ماست. همان میزان که طالبوف حسرت میخورد و بر سر بدیهیات می جنگید ما هم ایضا درگیریم و چه بسا مشکلات ما جدی تر نیز باشد. پس گره در همین جاست؟ چه شده است که صورت بندی وضع ما علی رغم تغییرات محدود و گاه محسوس هنوز همان است که بود؟ این باید سوال و پروژه فکری ما باشد.