پنلوپیاد

پنلوپیاد

پنلوپیاد

مارگارت اتوود و 2 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

1

حالا که بقیه کم آورده اند،نوبت من است تاکمی قصه ببافم.این رابه خودم مدیونم.مجبور شدم کمی روی خودم کارکنم تابتوانم لین کار رابکنم:قصه گویی هنر پستی است.پیرزن ها،گداهای ولگرد،آوازخوانان کور،نیمچه خدمتکارهاوبچه ها که کلی وقت برای تلف کردن دارند پی این حرف ها هستند.زمانی اگر ادای نقال هارا درمیاوردم به من میخندیدند- هیچ چیز مضحک تر از اشراف زاده ای نیست که دور و بر هنر بپلکد- اما حالا دیگر کی به نظر مردم اهمیت می دهد؟نظر مردم این پایین،نظر این سایه ها،این پژواک ها،پس من ریسمان خود را می ریسم.