خاطرات یک قاتل
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
10
خواهم خواند
3
توضیحات
از آخرینباری که یک نفر را کشتم، بیستوپنج سال گذشته است؛ بیستوشش سال؟ بههرحال تقریباً همینقدر گذشته است. چیزی که آن ایام مرا تحریک میکرد، برخلاف تصور معمول مردم، نیاز به کشتن نبود یا انحراف جنسی که نوعی سرخوردگی است؛ بلکه کورسوی امیدی بود به لذتی کاملتر. هر بار که یک قربانی را دفن میکردم، با خود میگفتم: دفعهی بعد میتوانم بهتر عمل کنم. دلیل واضحی که باعث شد از کشتن دست بردارم، کور شدن آن امید بود.
لیستهای مرتبط به خاطرات یک قاتل
یادداشتها