تاول
در حال خواندن
0
خواندهام
26
خواهم خواند
1
توضیحات
لباس شخصی ها سرباز ها را مجبور می کردند جوب ها را خوب بگردند خودشان هم از تک تک کاسب ها و اهل محل بازجویی می کردند تا بفهمند جعفر اسلحه را از کی گرفته و بعد از این که سرهنگ را زده چکارش کرده حتی از دادش کریم و مامان هم چیزهایی پرسیدند چهره شان هیچ نرمشی نداشت و خیلی محکم سوال میکردند از بچه ها سوال نکردند و شاید برای همین بود که هرگز نفهمیدند من می دانم اسلحه را صفری ها به جعفر رساندند و اسلحه هم پیش پپیلی است.
یادداشتها
1402/2/22
0
1401/10/23
4
1403/5/8
2