حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا

حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا

حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا

0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

کتاب حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا، نویسنده سیدعلی اصغر علوی.

لیست‌های مرتبط به حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا

زندگانی امام حسن مجتبی (ع)پس از چهل سال: نگاهی نو به زمینه های صلح امام حسن (ع) در چهل سالگی حکومت اسلامی پیامبر (ص)صلح امام حسن: پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ

از صلح تا قیام

17 کتاب

بستهٔ پیشنهادی با رنگ و بوی امام حسن و امام حسین سلام‌الله علیهما وضعیت، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی (ع) غلبه پیدا کند. همه عوامل، در جهت عکس غلبۀ امام مجتبی (ع) بود. معاویه غلبه پیدا میکرد؛ چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. اگر بنا بود امام مجتبی (ع)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود، امام حسین(ع) هم باید در همین ماجرا کشته می شد اصحاب برجسته هم باید کشته میشدند «حجر بن عدی ها هم باید کشته می شدند، همه باید از بین میرفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش، باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمیماند ،این حق عظیمی است که امام مجتبی (ع) بر بقای اسلام دارد. صلح امام مجتبی(ع)، همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش امام حسین (ع) ارزش داشت و همان قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد آن صلح هم همان قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد. بعضی میگویند امام حسین (ع) حرکت کرد که قدرت را بگیرد از مردمان مؤمن هم این حرف را میزنند اشتباه میکنند؛ بعضی [هم] میگویند حرکت کرد تا شهید بشود من میگویم حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟! مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسئله این است. رهبر معظم انقلاب

یادداشت‌های مرتبط به حتی اسبشان نیز: درنگی در حکایت مرکب های کربلا

کتاب خوب

1403/02/09

            در کربلا نگاه‌ها، حرکات و همه نقش‌ها هوشمندانه و دقیق‌اند. در کربلا نیروی اضافی وجود ندارد. در کربلا هیچ‌کس اضافه نیست. عنصر زائد، اضافی، مزاحم و بیکار در کربلای اباعبدالله وجود ندارد. به یک معنا در حادثه عاشورا هیچ‌چیز بی‌دلیل و بی‌معنا نیست. به همان نسبت در «هیئت» که شعاعی از حقیقت کربلای 61 هجری است، این تأمل شایسته است. پدیده‌های اصیل هیئتی، اگر به سخن آیند و پرده از خلوتگه راز ناک و رمزآلود خویش بردارند، ما را به شگفتی و شیفتگی بیشتری خواهند رساند. معارف عاشورایی که نفَسی سر سفره امام حسین(ع) نشسته‌اند، از این ملکوت سرشارند، چراکه اولیای الهی به‌ویژه امام حسین آن‌قدر گستره وجودی دارند که جا دارد اگر هرروز به معرفتی تازه از آن‌ها برسیم، بگوییم انگار امام حسین را نمی‌شناختیم، پس باید دقیق‌تر نگاه کرد. تک‌تک عناصر این پدیده نازنینِ هستی، لبریز سخن است و «حکایت مرکب‌ها» نیز شأنی دارد! «تبارشناسی اسبان در کربلا» در نگاه اول غریب و عجیب می‌نماید، اما با سیر در اطراف این قطعه از تابلوی کربلا نیز به معارف و مطالب قابل‌تأمل و جالبی می‌توان رسید.