بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

لبخند بی لهجه

لبخند بی لهجه

لبخند بی لهجه

2.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

کتاب لبخند بی لهجه، اثری پرفروش نوشته ی فیروزه جزایری دوما است که برای نخستین بار در سال 2008 چاپ شد. فیروزه جزایری دوما در کتاب عطر سنبل عطر کاج به داستان بزرگ شدن خود به عنوان یک ایرانی/آمریکایی در کالیفرنیای جنوبی پرداخت. حالا او در کتاب لبخند بی لهجه، دوباره به سراغ میراث ایرانی غنی خود رفته و داستان هایی تأثیرگذار و خنده دار را در مورد شهروند جهان بودن، خانواده ی خوش قلب خود و مسائل فرهنگی جذاب و سرگرم کننده به مخاطبین خود هدیه کرده است. دوما در این کتاب با هوشی سرشار و روحیه ای شجاعانه، تفاسیر منحصر به فرد خود را از موضوعات مربوط به خانواده، اجتماع و سنت ها ارائه می کند. فیروزه جزایری دوما در این مسیر تلاش می کند تا آداب و رسوم ایرانی، که بسیار هم به آن ها علاقه دارد، را با ارزش ها و آرمان های غربی خود همسو سازد.

یادداشت‌های مرتبط به لبخند بی لهجه

            قلم فیروزه جزایری قلم گیرایی است. از این نکته نباید غافل شد. اگر علاقمند به روایت باشید هم حتما کتاب توجهتان را جلب خواهد کرد‌. 
اما چند مسأله آزاردهنده درباره کتاب وجود دارد. نخست آنکه نویسنده خواسته یا ناخواسته مدام در حال تاکید بر بهتر بودن و درست بودن فرهنگ آمریکایی نسبت به فرهنگ ایرانی است و این کار از یک جایی به بعد کلافه کننده میشود. مخصوصا اینکه در طی خاطراتی که خودش تعریف میکند مشخص میشود فرهنگ آمریکایی چندان مدینه فاضله هم نیست و باگ هایی هم دارد که قلب انسان را مچاله می‌کند اما نویسنده مصرانه و مکرر از فرهنگ آمریکایی تعریف و تمجید میکند و بارها گوشزد میکند که مثلا اگر ایران بودیم فلان کار ممکن نبود یا در ایران فلان رفتار را باید تحمل میکردیم و امثال اینها.
از طرف دیگر جالب است که نویسنده خود نیز چنان با زمینه‌های فرهنگ ایرانی درآمیخته و در ناخوداگاهش بخشی از آن را درست تر و عقلانی تر از فرهنگ آمریکایی میداند که در مواردی مثل لباس پوشیدن دختران نوجوانش کاملا شبیه تفکر یک مادر ایرانی نگاه میکند و حتی زبان به نکوهش بی‌بندوباری‌های رایج آن جامعه و نگرانی‌های مادرانه خاورمیانه‌ای اش می‌گشاید. 
تصور من این است که شاید کسانی که قصد مهاجرت دارند یا به تازگی مهاجرت کرده اند با کتاب ارتباط بهتری برقرار کنند چرا که وقتی متوجه شوند مسائلی که با آنها دست و پنجه نرم میکنند مختص خودشان نیست و مهاجران دیگر نیز با آن مواجه بوده و هستند به جا افتادنشان دد جامعه مقصد و حال روحی شان کمک خواهد کرد. اما برای مخاطبی مثل من که به دنبال خرده روایتهای بین فرهنگی از زندگی یک مهاجر سراغ کتاب آمده باشد یکجورهایی ناامید کننده است. 
نویسنده بدون فخرفروشی یا خودبرتربینی، کاملا غربزده و جوزده نسبت به زندگی در کشوری غیر از ایران کتاب را نوشته و این نگاه بر تمام روایتهای کتاب هم سایه افکنده و واقعا آزاردهنده است. 
تنها نکته مثبت و دوست داشتنی کتاب صمیمیت قلم جزایری است که باعث میشود کتاب را نیمه کاره رها نکنیم.