بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بدن آگاهی

بدن آگاهی

بدن آگاهی

3.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

بسیاری از کسانی که در ایران به نحوی از انحا کار فلسفی می کنند و با فضای مجازی اینترنت نیز بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استونفورد را شنیده اند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره برده باشند.کتابی که در دست دارید حاصل طرحی برای ترجمه و انتشار گزیده ای از مدخل های این دانشنامه است با هدف گستردن دامنه تاثیر آن و فراهم کردن امکان دسترسی هرچه بیشتر خوانندگان فارسی زبان به مقالات راهگشایی که در این مجموعه آمده است.با توجه به ویژگی های دانشنامه فلسفه استنفورد شاید بیراه نباشد که بگوییم برای کسی که می خواهد اولین بار مسئله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود یا شناخت بهتری از آن حاصل کند یکی از گزینه های مناسب این است که کار را با خواندن مدخل یا مدخل های مربوط به آن در این دانشنامه آغاز کند.

لیست‌های مرتبط به بدن آگاهی

یادداشت‌های مرتبط به بدن آگاهی

            آیا بدن آگاهی یک نوع آگاهی ادراکی است؟ آیا من از بدن به همان شیوه‌هایی آگاهی دارم که از دریای پیش رویم آگاهم؟ تفاوتش این است که من دریا را می‌بینم و می‌شنوم اما آگاهی‌ای که از بدنم دارم از درون و به لطف مجراهای اطلاعاتی گوناگون است.
من با گشودن چشمهایم جهان را می‌بینم. در همین حین حرکت پلکم را حس می‌کنم. پاهایم روی هم می‌افتند و دستم بالا می‌رود. احساس خستگی، تشنگی، سرما و گرما می‌کنم. احساس می‌کنم دندان‌هایم به هم ساییده می‌شوند، کمرم می‌خارد و ... . من از بدنم آگاهم. جالب است که فیلسوفان هم به بدن‌آگاهی توجهی هرچند اندک داشته‌اند. در مقابل، پدیدارشناسان‌اند که به نحو درخورِتوجهی استثنا هستند. علاوه بر این بررسی بدن جدیداً در عصب‌شناسی شناختی رواج پیدا کرده است. بررسی خطاهای حسی بدن بسیاری از پرسش‌های فلسفی را پدید آورده. پرسش‌هایی درباره ساز و کارهای زیربنایی خودآگاهی بدنی. نوعی که ما با بدنمان ارتباط داریم متفاوت با ارتباط ما با دیگر اشیا است. خصوصا نحوه‌ای که آن را ادراک می‌کنیم، کنترل می‌کنیم و به آنچه برایش رخ می‌دهد واکنش نشان می‌دهیم. مفهوم بدن آگاهی محل تلاقی سه بحث فلسفی یعنی خود، عمل و مکان می‌باشد. همین ۲ پرسش مهم را مطرح می‌کند: بدن آگاهی چه تفاوتی با آگاهی از دیگر اشیا دارد؟ عمل و بازنمودهای ذهنی چه نقش‌هایی در بدن‌آگاهی دارند؟ ماهیت ارتباط خاصی که با بدنمان داریم دشوار است اما این ارتباط در مقام درون نگری امری آشنا است. از همین جا متوجه می شویم که نه تنها بدن را از طریق حواس بیرونی ادراک می‌کنیم، بلکه از طریق احساس‌های بدنی دسترسی درونی به آن داریم. درست برخلاف دیگر اشیای فیزیکی. برای مثال وقتی زانویمان را با دستمان لمس می‌کنیم، این دوگانگی دسترسی به بدن حس می‌شود. از یک طرف تجربه‌ای لمسی از زانویمان که از بیرون داریم (لمس شده) و دیگر تجربه‌ای لمسی از زانویمان که از درون داریم (لمس کننده)، و از آن سمت همین اتفاق در مورد دست می‌افتد. با وجود اطلاعات زیادی درباره بدن، بدن‌آگاهی ما به طور عجیبی ضعیف است. وقتی روی لپ‌تاپ چیزی را تایپ می‌کنیم انگشت های خود را روی کیبورد به نحوه واضحی تجربه نمی‌کنیم. به این خاطر که بیشتر درگیر محتوای آنچه تایپ می‌کنم می‌شویم. ما از بدنمان استفاده می‌کنیم اما به ندرت درباره آن می‌اندیشیم. توجه ما ممکن است مثلاً در مواقع احساس شدید درد یا در یادگیری حرکتی، بیشتر معطوف به بدنمان شود. آیا "عمل" مستلزم بدن آگاهی است و اگر این چنین است به چه معنایی؟ انجام کاری مستلزم اطلاعات جزئی درباره ویژگی‌های اندام‌های فعال بدن می‌باشد. چه ویژگی‌های دراز مدت و چه کوتاه‌مدت. اُشانسی می‌گوید که ما دائماً، به استثنای وقتی که عمل می‌کنیم از بدن به عنوان یک کلِّ تمایز نیافته و یکپارچه آگاهیم. از این رو اعمال به طور خودکار یک آگاهی دقیق از اندام‌های بدنی‌ای ایجاد می‌کنند که فعال می‌شوند در حالیکه دیگر اندام‌ها در این آگاهی کنار می‌روند. مثلاً بیماری که دچار قطع اعصاب حسی پیرامونی شده دیگر سیگنال‌های مربوط به لامسه و حس عمقی را دریافت نمی‌کند. در واقع او تا حدودی فاقد بدن آگاهی از درون است. (حس عمقی، اطلاعاتی را درباره وضعیت و حرکت بدن به دست می‌دهد.) با این اوصاف، اعضا و جوارحش را که در حال حرکت می‌بیند توانایی خود را در کنترل حرکاتش حفظ می‌کند.
برخی بدن آگاهی را همان کاردانی بدنی تعریف کرده‌اند. یعنی دانستن چگونگی رسیدن به موضعی از بدن که لمس شده است یا چگونگی حرکت دادن آن. بسیاری از بحث‌ها درباره تجربه‌های بدنی به ماهیت ادراکی آنها مربوط اند. فهم جامع بدن آگاهی احتمالاً مستلزم درک کامل بینشی است که از این کتاب حاصل می‌شود.