معرفی کتاب جودت بیک و پسران اثر اورهان پاموک مترجم علیرضا سیف الدینی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
9
خواهم خواند
7
نسخههای دیگر
توضیحات
جودت بیک آهسته گفت:من هیچ وقت کاری به سیاست نداشتم.من به عنوان یک تاجر نمیتوانم این را بفهمم که سیاست برای من چه جور نفعی ممکن است داشته باشد. قبول قبول این ها را می دانم به من گوش بده اگر آزادی ای که آن ها میخواهند بیاید تو چه ضرر میکنی؟با هیجان اما با اندکی نگرانی اضافه کرد:هیچ هیچ ضرری نمیکنی جودت بیک تکرار کرد:من نمیتوانم نفع سیاست را ببینم این طور فکر کنی مسلما همه چیز را حل میکنی.اما این طور نیست.زندگی اینجوری است؟اینجوری نیست.میگویی برادرت را درک میکنی اما درک نمیکنی او چه میخواهد؟آزادی،استقلال،غیره و...تو هم به این فکر کن نمیگویم کاری بکن فکر کن!فکر کنی،درک میکنی!هیچ ئخم ترسناک نیست.اصلا ما برای چی زندگی میکنیم؟فقط برای تجارت،برای پول در آوردن،مگر نه؟نیست!یک خانواده،یک خانه،بچه ها...به خاطر این هاست!اما جایی که آزادی نباشد این ها هم حد و مرز دارد.اگر همه چیز مثل آن جا اروپا آزاد باشد بد است؟زن هایمان مثل برده اند.تو رمضان آن هایی را که روزه نمیگیرند می کشندشان محکمه نه بدترینش،بدترینش این است:به خاطر تمام این قواعد و رسوم کهنه آن هایی که به کار تجارت مشغول اند مثل تو و من مسلمان نیستند،همه شان ارمنی،یهودی و رومی اند.ببین حتی من هم تمام مسلمان نیستم تو تنها هستی
یادداشتها