کتاب هرگز، هرگز - نقد و نظرات دربارۀ کتاب هرگز، هرگز

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

چارلیز واین‌وود و سیلاس نش، از زمانی که یاد گرفتند راه بروند، بهترین دوست هم بودند. از سن چهارده‌سالگی عاشق هم شدند. امااز امروز صبح… کاملاً با یکدیگر غریبه هستند. اولین خاطرات‌شان، اولین دعوایشان و اولین لحظه‌ای که عاشق یکدیگر شدند… همه‌چیز را فراموش کرده‌اند. چارلیز و سیلاس باید باهم پرده از اتفاقی که برایشان افتاده است بردارند و دلیلش را بفهمند؛ اما هرچه بیشتر پیش می‌روند و بیشتر در مورد خوشان می‌فهمند… بیشتر برایشان این سؤال پیش می‌آید که چرا از همان ابتدا، رابطه‌شان را باهم شروع کردند؟ چارلی هرکاری می‌کند تا فراموش کند و سیلاس هرکاری می‌کند تا به‌یاد آورد…

ادبیات معاصر داستان عاشقانه ادبیات آمریکا دهه 2010 میلادی کتاب نوجوان داستان فانتزی ادبیات نوجوان داستان معمایی

هرگز هرگز کتابی است در باب فراموشی ، در باب تلاش ما برای نگه داشتن عشقی زیبا و منطقی ، عشقی که آدم ها یا محیط اطراف نمی توانند ذره ای روی آن تاثیر بگذارند ..👌 اگه روزی از خواب بیدار شوید و ببینید هیچ چیز را به یاد ندارید چه میکنید؟! چارلیز و سیلاس ، دو آدمی هستند که ساعت یازده صبح هم زمان باهم وسط دبیرستان بیدار می شوند و می‌بینند که هیچکس و هیچ چیز را حتی خودشان را به یاد ندارند.. کتاب درمورد تلاش های این دو نوجوان برای به یاد آوردن اتفاقات و علت این فراموشیه.. کتاب قشنگ و دوست داشتنی بود ، باید بگم ماجرای تخیلی داشت و من کتابی با این موضوع نخونده بودم و به عنوان اولین کتاب دوستش داشتم !😁