منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)محمدرضا حکیمی و 1 نفر دیگر3.95 نفر |3 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام13خواهم خواند2توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)، به اهتمام مرتضی کیا.یادداشتهای مرتبط به منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)سید حسین مرکبی1400/06/01 استاد حکیمی اسلام را درست میفهمد اما بیان درشت، غیر فرآیندی و اخباریگون ایشان را نمیپسندم. سعیم این بود که تمام احادیث کتاب را در مآخذ اصلی ببینم. فهم گزارهای و غیر فرآیندی از دین ما را بیچاره کرده است. البته فهم ایشان همانند هر مجتهد واقعی دیگری گزارهای و اخباری نیست اما متأسفانه بیانشان نیز مانند دیگر مجتهدان گزارهای است. در حالی که ما در کنار فهم فرآیندی به بیان فرآیندی اسلام نیز نیازمندیم. (تاریخ یادداشت: ۲۴ بهمن ۱۳۹۳) 210ابوالفضل شربتی1400/06/28 کتاب را بار اول شش سال پیش خواندم، این روزها دوباره تورق میزدم و نسبت به آن سالها دید همدلانهتری پیدا کردم. منهای فقر کتاب شریفی است، گویندهاش شریف آنها را ادا کرده است. ایدهٔ کلی کتاب ساختنِ تصویری است از جامعهای منهای فقر، جامعهای که مناسباتاش، روابط افراد و حاکم به قسط باشد. قسط کلیدواژهٔ محوریِ کتاب است. منهای فقر هم ترجمهٔ قسط است. هدف بعثت انبیاء برساختنِ جامعهای عادلانه است، جامعهای که همه در آن برخوردار باشند، محروم و نیازمندی باقی نماند. مرحوم حکیمی میکوشد این را تئوریزه کند. پس، از آیات، روایات، سیرهٔ معصومین (ع)، بزرگان صحابه، تاریخ و بعضی دیگر کمک میگیرد. ملازمهٔ فقر و کفر و لزومِ بخششِ مالی جدای خمس و زکات را طرح میکند. هشدار میدهد که اغنیاء عاقبت به خیری ندارند، چاره بخششِ مال و داراییشان است. حتی از اینها هم فراتر میرود، امر در حکومت اسلامی غصبی صورت بگیرد آن را غصبی اسلامی مینامند. در جامعهٔ اسلامی زُهد باید موج بزند، خاصه نزد حاکمان. کتابی مانند منهای فقر را نباید به دیدهٔ یک کتاب علمی دید، کتابی است که مسألهای فراموش شده را یادآوری میکند. زمانی دوستی دربارهٔ جریان عدالتخواهی میگفت این جریان نباید وارد فضای آکادمیک شود و در دام نخبهگرایی گیر افتد. با منهای فقر هم باید چنین برخورد کرد. خطابه است، خطابهای که هر از چندی به آن نیاز داریم، خطابهای که پشتاش اصول و مبانیای فکرشده دارد. اگر منهای فقر نتواند آن اصول را تبیین کند مشکلی نیست، نیازی نیست، میخواهد هشدار دهد و فریاد بزند. مسألهاش اصلی فراموش شده است که کسی گوش شنوایش را ندارد. اما با تمام این توصیفات مایلم مسألهای را در قالب نقدی روشی طرح کنم، چیزی که در «مکتب تفکیک» هم زیاد به آن برخوردم. مرحوم حکیمی با آنکه با تأویل مشکل داشت اما زیاد تأویل میکرد، مصادیقِ بهروز و در جامعه را زیاد در معنای آیات و روایات میآورد. این را از آن رو نقدی روشی میدانم که میشد همین مصادیق را با تبیینهای مجتهدانه، به عنوان نتایج و فرعهای اصولی که از آیات و روایات به دست میآورد، عرضه کند. با شواهدی حدس میبرم که این شیوه از مشیِ اخباری مرحوم برمیآید. در مجموع، اگر ذهنیتتان مانند من مغشوش و دلیلسنج و علیتزده نشده یا میتوانید به آن غلبه کنید به احتمال زیاد میتوانید از کتاب لذت ببرید یا با همدلی آن را بخوانید. 03محمدرضا ایمانی1402/10/17 مرحوم حکیمی حق زیادی به گردن من داره، با اینکه در دوره حیاتشون قسمت نشد از نزدیک ببینمشون. اما تو سالهای اولیه ورود به دانشگاه آشنایی با آثار ایشون بود که نذاشت به سمت یکسری مکاتب چرخش کنم. به عبارت بهتر ایشون همون تاثیری رو روی من و دوستانم داشت که دکتر شریعتی روی نسلهای قبل از ما. اما با تمام احترامی که براشون قائلم رویه تفکیکشون رو درست نمیدونم و معتقدم که بیان زمخت و غیر اصولیشون درباره اقتصاد سیاسی اسلام هم ناشی از همینه. مرحوم حکیمی اصول اقتصادی اسلام رو درست دریافته ولی نتونسته تجویز درستی هم بکنه. چرا؟ چون ذهنشون متافیزیکال نبود و نمیتونست برای مبانی معرفتی، رویه علمی بسازه. برای همین تو تجویزهای شعاری میمونه. خدایش بیامرزد. 018