بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)

منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)

منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)

محمدرضا حکیمی و 1 نفر دیگر
3.9
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

2

کتاب منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)، به اهتمام مرتضی کیا.

یادداشت‌های مرتبط به منهای فقر (برگرفته هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)

            کتاب را بار اول شش سال پیش خواندم، این روزها دوباره تورق می‌زدم و نسبت به آن سال‌ها دید همدلانه‌تری پیدا کردم.
منهای فقر کتاب شریفی است، گوینده‌اش شریف آن‌ها را ادا کرده است. ایدهٔ کلی کتاب ساختنِ تصویری است از جامعه‌ای منهای فقر، جامعه‌ای که مناسبات‌اش، روابط افراد و حاکم به قسط باشد. قسط کلیدواژهٔ محوریِ کتاب است. منهای فقر هم ترجمهٔ قسط است. هدف بعثت انبیاء برساختنِ جامعه‌ای عادلانه است، جامعه‌ای که همه در آن برخوردار باشند، محروم و نیازمندی باقی نماند.
مرحوم حکیمی می‌کوشد این را تئوریزه کند. پس، از آیات، روایات، سیرهٔ معصومین (ع)، بزرگان صحابه، تاریخ و بعضی دیگر کمک می‌گیرد. ملازمهٔ فقر و کفر و لزومِ بخششِ مالی جدای خمس و زکات را طرح می‌کند. هشدار می‌دهد که اغنیاء عاقبت به خیری ندارند، چاره بخششِ مال و دارایی‌شان است. حتی از این‌ها هم فراتر می‌رود، امر در حکومت اسلامی غصبی صورت بگیرد آن را غصبی اسلامی می‌نامند. در جامعهٔ اسلامی زُهد باید موج بزند، خاصه نزد حاکمان.

کتابی مانند منهای فقر را نباید به دیدهٔ یک کتاب علمی دید، کتابی است که مسأله‌ای فراموش شده را یادآوری می‌کند. زمانی دوستی دربارهٔ جریان عدالت‌خواهی می‌گفت این جریان نباید وارد فضای آکادمیک شود و در دام نخبه‌گرایی گیر افتد. با منهای فقر هم باید چنین برخورد کرد. خطابه است، خطابه‌ای که هر از چندی به آن نیاز داریم، خطابه‌ای که پشت‌اش اصول و مبانی‌ای فکرشده دارد. اگر منهای فقر نتواند آن اصول را تبیین کند مشکلی نیست، نیازی نیست، می‌خواهد هشدار دهد و فریاد بزند. مسأله‌اش اصلی فراموش شده است که کسی گوش شنوایش را ندارد.

اما با تمام این توصیفات مایلم مسأله‌ای را در قالب نقدی روشی طرح کنم، چیزی که در «مکتب تفکیک» هم زیاد به آن برخوردم. مرحوم حکیمی با آنکه با تأویل مشکل داشت اما زیاد تأویل می‌کرد، مصادیقِ به‌روز و در جامعه را زیاد در معنای آیات و روایات می‌آورد. این را از آن رو نقدی روشی می‌دانم که می‌شد همین مصادیق را با تبیین‌های مجتهدانه، به عنوان نتایج و فرع‌های اصولی که از آیات و روایات به دست می‌آورد، عرضه کند. با شواهدی حدس می‌برم که این شیوه از مشیِ اخباری مرحوم برمی‌آید.

در مجموع، اگر ذهنیت‌تان مانند من مغشوش و دلیل‌سنج و علیت‌زده نشده یا می‌توانید به آن غلبه کنید  به احتمال زیاد میتوانید از کتاب لذت ببرید یا با همدلی آن را بخوانید.