بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سه شهید: گفت وگویی صریح با همسران سه شهید شاخص انقلاب

سه شهید: گفت وگویی صریح با همسران سه شهید شاخص انقلاب

سه شهید: گفت وگویی صریح با همسران سه شهید شاخص انقلاب

4.0
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

2

وارد دفتر ازغندی شدیم، دور اتاق مبلمان بود به لج آنها و برای این که خودم را به سادگی بزنم، رفتم وسط اتاق نشستم روی زمین. پشتی یکی از مبل ها را برداشتم و مهدی را روی پایم گذاشتم و خواباندم. گفتند که بنشینم روی مبل، ولی من گفتم: ما تا حالا توی زندگی مون از این چیزها ندیدیم، همین جا خوه. یکی از آنها به بقیه گفت: این زن ساده است و چیزی نمی فهمد. ولی یکی دیگر گفت: نه، این داره زرنگی می کنه، او با شوهرش هم دست بوده.

یادداشت‌های مرتبط به سه شهید: گفت وگویی صریح با همسران سه شهید شاخص انقلاب