تحفه ای نبود و حرف خاصی نگفته بود. چیزی که این چند وقت دستگیرم شده این ست که گسترش مطالعات بیزانس باعث شده به آغاز اسلام و پایان ساسانیان هم تا حدودی  پرداخته شود اما کسی روی باستان شناسی و مطالعات سکه شناسی و سند پژوهی ساسانی کاری نکرده است. این بر من مسلم شده است که امثال این مقاله نویس یا مدعیانی که در مکتبخانه ای در فرنگ چیزکی خوانده اند و هر روز کف توییتر پلاس اند و فضل نداشته می فروشند; بهره خاصی از آن پژوهش ها نبرده اند و لاجرم سواد خاصی هم ندارند که به دانش ما بیافزایند. جملگی ادعا و ادا ست. سر تا ته مقاله را که می خوانی چیز خاصی دستگیرت نمی شود.
        

          این کتاب مجموعه مقالاتی درباره ی تاریخ ساسانیان هست و هرکدوم به موضوعی می پردازه؛ از منبع شناسی و نوشته های تاریخ پژوهان اروپایی تا سکه های ساسانی.
برای من کتاب مفیدی بود به ویژه دو مقاله ی آخر درباره ی آزرمیدخت و یزدگرد سوم که خیلی به موضوع کارم نزدیک بود.
پیشنهاد من اینه که اگر از تاریخ ساسانی می دونید، خوانش این مجموعه رو از دست ندید و اگر آگاهیتون از تاریخ ساسانیان کمه با کتاب دیگه ی استاد دریایی به نام شاهنشاهی ساسانی آغاز کنید.