خداوند الموت

خداوند الموت

خداوند الموت

پل آمیر و 1 نفر دیگر
4.4
20 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

55

خواهم خواند

45

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

" میدا تاریخ فرقه اسماعیلیه بر ما معلوم نیست و ما از زمانی از تاریخ فرقه اسماعیلیه اطلاع صحیح در دست داریم که خلافت فاطمی ها در شمال آفریقا تثبیت شد. بعد از اینکه هلاکو خان بر قلعه های اسماعیلیه مستولی گردید تمام آثار مکتوب، که در آن قلعه های بود از بین رفت و هر زمان که حکومت های وقت بر یک قلعه اسماعیلی مستولی می گشت، هر کتاب و نوشته ای را که مربوط به مذهب اسماعیلی بود از بین می بردند. نهضت حسن صباح، فقط یه نهضت مذهبی نبود، بلکه آن مرد می خواسته ایران را از سلطه خلفای عباسی ، یا کسانی از سلاطین و امرای محلی ایران که از خلفای عباسی گوش شنوا داشتند، برهاند." (گزیده ای از مقدمه مترجم)

یادداشت‌های مرتبط به خداوند الموت

            این کتاب اولین کتابی بود که حسابی منو میخ کوب خودش کرد تا تمومش کنم. خیلی جذاب بود. توی ذهن آدمی این حس به وجود میاره که داری یه سریال مهیج میبینی./
ولی در کل همان طور که خود مترجم (ذبیح اله منصوری) گفته، در بررسی و تحلیل تاریخ  به ناچار  نظر شخصی نویسنده هم به نوعی در متن مشاهده میشه. بعضی جا ها هم احساس می شد که خود نویسنده از دیدگاه خودش چیز هایی رو اضافه کرده (منظورم در بخش هاییه که یکی از شخصیت ها در خلوت با خودشون صحبت میکنه) که نه تنها تو روایت داستان هیچ آسیبی وارد نمیکنه بلکه اتفاقا این توضیحات، داستان شفاف تر میکنه/
تعداد صفحات کتاب زیاده(حدود 700 صفحه) برای همین من که روزی بین 30الی 50 صفحه می خوندم گاهی اوقات احساس میکردم که بعضی از مطالب چندین بار تکرار شده که شاید حوصله سر بر باشه ولی کسی که سرعت خوانش اون کمتر باشه اتفاقا برای مرور مطالب و یادآوری تو این حجم از مطلب، مفید به نظر میرسه/

و در مورد موضوع کتاب، بسیار جالبه، که به نظرم به دلیل تفاوت های مذهبی و نمایش اقتدار یه فرقه که تا حد زیادی مقابل مذهب حاکم در زمان حاله،نادیده گرفته می شه، با اینکه واقعا زمان روایت، زمان مهمیه(به دلیل شکوفایی علمی ایران در اون زمان، وجود دانشمدان برجسته که حتی در دنیا هم شناخته شدن موضوع حمله مغول، موضوع شناخت ایران قبل اسلام و حمله اعراب)/

در نهایت از این کتاب برداشت من اینه که حسن صباح که خودش یک اسماعیلی بود بعد رفتن به مصر به تاریخ ایرانِ قبل حمله اعراب در کتاب و نوشته های یونانی ها دسترسی پیدا میکنه و متوجه اوضاع ایران قدیم میشه و از موضوع مذهب استفاده ابزاری میکنه تا اون شکوه و عظمت برگردونه که حداقل در دوران پیشوایی حسن صباح این موضوع تا حد زیادی در مرکز حکومت خودشون به این مهم دست پیدا کردن
که البته برداشت عجولانه ایه و قضاوت درستی با خوندن یک کتاب در مورد اون دوران نیست/
ولی برداشت من از خوندن این کتاب اینطوری بوده و من با دیدن یکی از قلعه های اسماعیلیه راغب به خوندن کتاب شدم و الان بسیار مشتاقم که از باقی قلعه ها هم دیدن کنم