قلعه ی قرمز من

قلعه ی قرمز من

قلعه ی قرمز من

برندا مایر و 2 نفر دیگر
3.8
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

0

ذهن روبی همیشه پر از ایده بود.روزی تعدادی تخته چوب قدیمی پیدا کرد و تصمیم گرفت با آن ها چیزی بسازد .از برادرهایش خواست تا به او کمک کنند. اما آن ها مسخره اش کردند و گفتند که او بلد نیست چیزی بسازد.روبی جواب داد: «خُب یاد می گیرم.»و دست به کار شد.سرانجام قلعه ای فوق العاده ساخت که همه دلشان می خواست در آن بازی کنند.و حالا این روبی بود که می خندید.

یادداشت‌های مرتبط به قلعه ی قرمز من