تاملی درباره ایران: نظریه حکومت قانون در ایران: بخش نخست: مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی

تاملی درباره ایران: نظریه حکومت قانون در ایران: بخش نخست: مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی

تاملی درباره ایران: نظریه حکومت قانون در ایران: بخش نخست: مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی

4.3
3 نفر |
2 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

8

ناشر
ستوده
شابک
9647644779
تعداد صفحات
690
تاریخ انتشار
1385/9/8

توضیحات

        این اثر، نخستین بخش جلد دوم "تاملی درباره ی ایران" است که جلد نخست آن پیش تر با  عنوان فرعی "دیباچه ای بر نظریه ی انحطاط ایران" انتشار یافته بود. موضوع این جلد بحث درباره ی دوره ای از تاریخ اندیشه در ایران است که نویسنده کوشیده علاوه بر توجه به پژوهش های فریدون آدمیت، تاریخ پدیدار شدن مفاهیم نو آیین و تحول آن ها را بررسی کند. بر این اساس، نویسنده ابتدا نکاتی چند در خصوص تاریخ نویسی ایران مطرح می سازد. وی معتقد است که خاستگاه تاریخ نویسی جدید ایرانی و شرط امکان ایضاح مبانی نظری آن، پدیدار شدن آگاهی جدید انسان ایرانی است و تنها با پدیدار شدن این آگاهی جدید و امکان تبیین آن، نظام زمان در تاریخ ایران و انتظام آن، به مثابه ی دوره های تاریخ ایران، روشن و فهم معنای آن ممکن خواهد شد. تاریخ نویسی جدید ایرانی زمانی آغاز خواهد شد که نخست، با تبیین سرشت دوران جدید ایران، توضیحی از پیوندهای آن با سده های میانه و شالوده ی قرون وسطایی آن عرضه کرده باشیم. مباحث اصلی این کتاب که در پی می آید بدین قرار است: سنت قدمایی و نظریه ی سنت، بساط کهنه و طرح نو در اندیشه ی سیاسی ایران، آگاهی نو در سفرنامه های ایرانی، تجدید مطلعی در مبانی نظری تاریخ ایران، تجربه های نو در زبان فارسی، نخستین آگاهی از ضرورت اصلاحات، و خاطرات حاج سیاح و آن "جنبش معنوی". مبحث پایانی کتاب نیز به بررسی تجددخواهی در ایران اختصاص دارد و نویسنده خاطرنشان می کند که با مرگ محمدشاه و فرار میرزا آقاسی، که ناصرالدین میرزا به همت برکشیدگان دو قائم مقام در دارالسلطنه ی تبریز بر تخت سلطنت دربار تهران نشست، جدال میان "بساط کهنه" و "طرح نو" از دارالسلطنه ی تبریز به دربار انتقال پیدا کرد. با قتل امیرکبیر و تعطیل "نظم تقی خانی"، روشنفکری ایران، در بیرون آن "بساط کهنه" ی سنت، برای درافکندن "طرح نو" تجدد تکوین پیدا کرد. از دیدگاه تحول آتی تاریخ تجدد خواهی در ایران، دارالسلطنه ی تبریز، به نوعی، کانون کوششی برای تاسیس اندیشه ای نو در درون نظام فکری قدما به شمار می آمد.
      

لیست‌های مرتبط به تاملی درباره ایران: نظریه حکومت قانون در ایران: بخش نخست: مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی

یادداشت‌ها

هومن

1403/7/2

          [محمدشاه در دست‌خطی به یکی از دولتیان می‌نویسد که شیطنت‌های مستمرِ اهلِ هرات موجب شده بود قشونِ ایران «جنگ و تلافی» کند، زیرا «ما خودمان دولتی هستیم؛ نه رعیتِ روس و انگلیس هستیم!» وانگهی، اینکه ایران بخواهد حقِ خود را از هرات بگیرد، «این چه دخلی به روس و انگلیس دارد که به حرفِ روس برای ضرر به انگلیس بیایم؟»؛

آنگاه، شاه در پاسخ به بهانه‌جویی‌های کارگزارانِ انگلیسی به اساسی‌ترین نکته در مناسبات با انگلستان اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«قشونِ شاهِ مرحوم، یا محمدولی‌میرزا ... هر سال به هرات می‌آمدند. چرا انگلیسی‌ها حرفی نداشتند؟ من خود پیشِ جنگِ نایب‌السلطنه[عباس‌میرزا بودم. نایب‌السلطنه با هرات جنگ داشت. چرا این حرف‌ها مذکور نمی‌شد؟ چرا با من این قدر می‌پیچند؟»

شاه، که به احتمالِ بسیار التفاتی به علل و اسبابِ این سقوطِ اعتبارِ دولتِ ایران نداشت، در پایانِ دست‌خطِ خود، در مقایسه‌ای میانِ استیصالِ ایران و اقتدارِ دیگر قدرت‌های بزرگ، این اشاره را نیز می‌آورد که «ایلچیِ انگلیس سگِ کیست که در روس یا فرنسيس یا نَمسه[=اتریش، آن‌جاها، صد‌ یکِ این حرکات را با امپراطور یا رعیتِ آن ولایت بکند!»

https://hooman.bio.link/
        

0