بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

بحران انرژی: ترافیک و نابرابری در جامعه

بحران انرژی: ترافیک و نابرابری در جامعه

بحران انرژی: ترافیک و نابرابری در جامعه

ایوان ایلیچ و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

کتاب بحران انرژی: ترافیک و نابرابری در جامعه، نویسنده ایوان ایلیچ.

یادداشت‌های مرتبط به بحران انرژی: ترافیک و نابرابری در جامعه

            اخیرا رایج شده که درباره تهدید بحران انرژی اصرار بورزند. تهدیدی که یک تناقض را پنهان و یک توهم را تقدس می‌بخشد. اینگونه بحران انرژی باعث می‌شود آرام آرام تناقض پیگیری عدالت و رشد صنعتی پوشیده شود. از طرفی دیگر مشغول کردن اذهان به بحران انرژی باعث این توهم شده که نیروی ماشین می‌تواند تا ابد جای نیروی انسانی را بگیرد. برای رفع این توهمات و مقابله با این تناقض‌ها لازم است حقیقت آشکار شود. حقیقت مکتوم در تاریکی بحران. مدافعان بحران انرژی یک تصویر ویژه از انسان را در نظر گرفته و به تبلیغ آن پرداخته‌اند. بنابر این نظریه انسان از دیرباز وابسته به این نیروها و انرژی‌ها بار آمده است و حالا باید به شکل دردناکی شیوه‌ی تسلط بر آنها را بیاموزد. امروزه اگر انسان نخواهد برده را به کار بگیرد ناچار است کارهایش را به موتور ها واگذار کند. این حالت که افزایش پیدا کند در جاهایی، گروه‌های آزمند انرژی بردگان از یک نسبت خاص جمعیت تجاوز کرده، بی عدالتی، نگرانی و ناتوانی آشکاری پدید می‌آید.
سیاست مصرف کم انرژی امکان گزینش گونه‌های متنوع نحوه زیست و انواع فرهنگ ها را فراهم می‌سازد. اما در مقابل اگر جامعه‌ای سیاست اسراف در انرژی را برگزیند برچسب کاپیتالیستی یا سوسیالیستی خورده و ناپسند تلقی خواهد شد.
عدالت و انرژی فقط تا نقطه معینی می‌توانند به طور رقابتی با یکدیگر رشد کنند. اگر مصرف انرژی تا زیر آستانه مصرف انرژی باشد،ماشین به میان آمده و و شرایط را برای پیشرفت بهبود می بخشد اما اگر بالاتر از این آستانه باشد به زیان عدالت رشد می‌کند. حتی اگر انرژی به حد کافی وجود داشته باشد و محیط را نیز آلوده نکند باز هم زیاده‌روی در مصرف آن اثرات زیان‌بخش به همراه خواهد داشت. از لحاظ جسمی همانند مواد مخدر اثر خواهد کرد و از لحاظ روحی اسارت‌گر خواهد بود.
وقتی مصرف انرژی از آستانۀ خاصی فراتر رود صنعت حمل و نقل، فضا، زمان و توانایی اشخاص را در کشورهای دارا و نادار تغییر می‌دهد. راههای ماشین‌رو توسعه یافته، حرکت ماشین‌ها بین همسایه‌ها جدایی می‌اندازد و رانندگی کشتزارها را از پایرسی کشاورزان به فواصل دورتر منتقل می‌سازد. آمبولانس‌ها موجب می‌شوند که بیمارستان‌ها در نقاط دور دست ایجاد گردند. دیگر پزشکان برای معاینه بیماران به خانۀ آنان نمی‌روند زیرا که وسایل نقلیه، بیمارستان‌ها را به تنها جای بیمار شدن تبدیل کرده‌اند.
ترافیک: منظور کتاب از ترافیک، انواع حرکتی است که منجر به جابجایی مردم در بیرون از خانه می‌شود. درست است که مردم با پاهای خویش به خوبی حرکت می‌کنند ولی معلوم می‌شود که این ابتدایی‌ترین وسیله راهپیمایی در مقایسه با سرنوشت مردم در شهرهای مدرن و کشتارهای صنعتی شده پرثمرتر به نظر می‌رسند. آمریکایی‌ها پول در می‌آورند تا فقط قسط ماهانه ماشین خود را بپردازند. تا هزینه بنزین، حق عبور از جاده‌ها و پل‌ها، بیمه، مالیات و جریمه‌ها را تامین کنند. در کشورهای محروم از صنایع حمل و نقل مردم با پای پیاده به هر جایی که می‌خواهند می‌روند و به جای ۲۸ درصد فقط ۳ تا ۸ درصد بودجه و وقت جامعه را صرف ترافیک می‌کنند. آنچه که ترافیک کشورهای غنی را از ترافیک کشورهای فقیر متمایز می‌کند عبارت است از مصرف اجباری انرژی زیاد در مدت بیشتر که به صورت نابرابر توسط صنایع حمل و نقل تقسیم می‌شود. ضرورت تبعیضات موجود در یک جامعه صنعتی را معمولاً توسط استدلال‌های دوپهلو مورد دفاع قرار می‌دهند. در طی درازمدت حمل و نقل موجب می‌شود در سراسر جهان برای وسایل موتوری تقاضا به وجود آید و نابرابری‌های تصور ناپذیر برپا شود.
فراتر از حد معینی انرژی زیاد، به معنای عدالت یا برابری کمتر است.