ماه و شش پشیز

ماه و شش پشیز

ماه و شش پشیز

3.5
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

11

شابک
9789645960108
تعداد صفحات
360
تاریخ انتشار
1394/2/15

توضیحات

        انتشارات اساطیر منتشر میکند:


ویلیام سامرست موآم(1874-1965)
داستان نویس و نمایشنامه نویس مشهور انگلیسی است.او هنگامی که پدرش در سفارت انگلستان در پاریس مشغول به کار بود زاده شد.در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد ولی این حرفه را رها کرد تا به طور تمام وقت به نویسندگی بپردازد.پیش از جنگ جهانی اول به سفر پرداخت و از اروپا و خاور دور و آمریکا دیدن کرد و از همین تجربه های سفر و مشاهدات خویش در آثارش به طور فراوان بهره برده است.او مردی اجتماعی و منتقدی بی غرض بود.ابتدا به وسیله رمان هایش مورد پسند مردم قرار گرفت و بعدها نمایشنامه هایش نیز توانست جلب توجه کند و این به دلیل استادی و هارت وی در هنر نقل و داستان پردازی بود.
رمان<ماه و شش پشیز>که از جمله آثار معروف او به شما میاید بر اساس زندگی پول گوگن نقاش فرانسوی نوشته شده است. او در این کتاب سرگذشت مردی را به تصویر میکشد که تا میان سالی دارای زندگی عادی و آرام و معمولی بوده چونان همه مردم عادی دیگر و دارای زن و فرزند اما در تحولی ناگهانی شوق نقاشی به جانش می افتد و دست از زن و فرزند و زندگی میشوید و تمامی توش و توان خود را وقف هنر میکند و با نقاشی نفس میکشد می زید  میمیرد.



      

یادداشت‌ها

زد

زد

1401/2/2

8

        ماه و شش پنی بهترین اسمی است که می‌شود روی این کتاب گذاشت. اگر نگاهت در آسمان دنبال ماه باشد، شش پنی زیر پایت را نخواهی دید. رمان درباره مردی است که روال عادی و روزمره زندگی اش را به یکباره رها می‌کند و به نقاشی روی می‌آورد. تجربه زیسته شخصیت این کتاب می‌تواند به همه آنهایی که رویاهایشان با منطق شناخته شده و معمول روزمره مطابقت ندارد جرئت شنا کردن بر خلاف جهت جریان آب بدهد. به خصوص که گفته میشود داستان کتاب بر اساس زندگی واقعی پل گوگن نقاش نگاشته شده، هرچند که هیچ اسمی از او برده نشده است. در متن کتاب جملاتی هست که نشان از عمق دریافت نویسنده از مفاهیم بنیادینی مثل عشق، آزادی و حقیقت است. به نظرم کتابی است که باید آن را خواند هرچند کمی ملال‌آور و کم فراز و نشیب باشد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

          سامرست موآم واقعا زیبا مینویسه، جوری راحت از کلمات ادبی استفاده میکنه و داستان رو جلو میبره یهو به خودت میای میبینی ۵۰صفحه خوندی. جوری بهت اجازه میده توی ذهنت برای داستانش تصویرسازی کنی که تا ابدالدهر این تصویرسازی توی ذهنت موندگار میشه.
استریکلند مردی ساده‌ انگلیسی بود که تصمیم گرفت زندگیش رو نجات بده. کوله‌بارش رو جمع کرد و رفت سراغ علاقه‌ش، نقاشی. همه‌چیب رو رها کرد، زن، بچه، خانواده، شغل، دوست، انگلستان. همه‌چیز رو رها کرد و خداحافظ.
به نظرم به خودش سلام کرد. استریکلند با همه‌ی بندهایی که دست و پاش رو بسته بودند خداخافظی کرد و به رهایی سلام کرد. رهایی رو در آغوش کشید و دنبال چیزی که دوست داشت و استعدادش رو داشت رفت.
شجاعت؛ اولین کلمه‌ای هست که میتونم برای توصیف استریکلند استفاده کنم.
او به اندازه‌ی کافی شجاع بود. چون خودمونیم، همه میدونیم چقدر کنده شدن از بندهای زندگی سخته. ولی استریکلند کارخودش رو انجام داد. رها شد. و به اینکار پایبند موند.
استوار؛ این نقاش برای رسیدم به چیزی که می‌خواست استوار بود و ثابت قدم. واسش مهم نبود کی درباره‌ش چه فکری میکنه. واسش مهم نبود که مریض احوال هست ودرحال مرگ. واسش مهم نبود نقاشان بزرگ اون زمان به نقاشی‌ش علاقه‌ نداشتند. فقط کار خودش رو انجام داد.
صبر؛ در آخر، استریکلند صبور بود. او حتی وقتی مرد هم صبر کرد تا نقاشی‌هاض معروف بشه و هنر شناخته بشه.

«چارلز استریکلند هم کسی نیست جز پل گوگن»
        

23