بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سیبی و دو آینه: در مقامات و مناقب عارفان فره مند

سیبی و دو آینه: در مقامات و مناقب عارفان فره مند

سیبی و دو آینه: در مقامات و مناقب عارفان فره مند

4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

7

تمثیل سیبی و دو آینه از یک عارف قرن هفتمی سالکان را وسیله توضیحی گشت برای بیان حقیقت توحید.عارفان فره مندی که پایگاه و نکوانگاری آنها مبنای این دفتر شده است،فارغ از هویت زمینی شان که بشر به آنها شناخته می شود،همگی همسانند.اگر از گوناگونی نام ها بگذریم که هم سبب شناسایی و هم سبب تمایز آنهاست،در واقع داریم از یک تن واحد،از یک روح رهایی یافته،سخن می گوییم:یک سیب تکثیر شده در دیدار دو آینه.

یادداشت‌های مرتبط به سیبی و دو آینه: در مقامات و مناقب عارفان فره مند

            هوالحق

سیبی و دو آینه اولین اثری ست که از مرحوم قاسم هاشمی‌نژاد خواندم.
کتابی بسیار شیرین و خواندنی
جناب هاشمی نژاد در این کتاب با انتخاب قسمتهایی از متون مختلف ادبیات عرفانی به صورت مجزا به ذکر زندگی عارفان فره مند تاریخ فرهنگی ما پرداخته است
کتاب برای شروع سیر مطالعاتی کتب عرفانی بسیار مفید است.
در ادامه قسمتی از مناجات شیخ ابوالحسن خرقانی که مرحوم هاشمی نژاد از کتاب "منتخب نور العلوم" برگزیده است را با هم می خوانیم:

《گفت: " خــــــداوندا، چون مرا در رحم مادر بیافریدی درظلمات عجزم بخوابانیدی؛ وچون در وجود آوردی معده ی گرسنه را با من همراه کردی تا چون دروجودآمدم از گرسنگی می گریستم؛ وچون مرا در گهواره نهادندی پنداشتم که فرج آمد پس دست و پایم ببستند و خسته کردند وچون عاقل و سخنگوی شدم گفتم بعدالیوم آسوده مانم، به معلمم دادند، به چوب ادب دمار از روزگارم برآوردند واز وی ترسان می بودم، وچون از آن درگذشتم شهوت بر من مسلط کردی تا ازتیزی شهوت به چیز دیگر نمی پرداختم. و چون از بیم زنا و عقوبت فساد زنا را در نکاح درآوردم فرزندانم در وجود آوردی و شفقت ایشان در درونم گماشته، و در غم خورش و لباس ایشان عمرم ضایع کردی، وچون از آن درگذشتم پیری و ضعف بر من گماشته و درد اعضا بر من نهادی، و چون از آن در گذشتم گفتم مگر چون وفات من برسد بیاسایم به دست ملک الموت مرا گرفتار کردی تا به تیغ بی دریغ به صد سختی جان من قبض کرد، و چون از آن درگذشتم در لحد تاریکم نهادی و در آن تاریکی و عاجزی دو شخص مکرم(کذا؟منکرم) فرستادی که "خدای تو کیست و ملت تو چیست" وچون از آن جواب برستم از گورم برانگیختی، و دراین وقت که حشر کردی در گرمای قیامت و جای حسرت و ندامت نامه ام به دست دادی که اقرا کتابک!》