پیوند وحی و خیال

پیوند وحی و خیال

پیوند وحی و خیال

2.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9789640115011
تعداد صفحات
500
تاریخ انتشار
1395/1/1

توضیحات

        در کتاب حاضر، پیوند هنری قرآن با شعر فارسی بررسی شده است. این کتاب در سه فصل به نگارش درآمده است؛ در فصل نخست مفهوم تاثر به عنوان اصطلاح ادبی بررسی شده است و در فصل دوم و سوم قران با عناصر بیانی و بدیعی صور خیال بررسی شده است.
      

یادداشت‌ها

          به نظرم عنوان کتاب محتوایش را به درستی نشان نمی‌دهد. بحث در باب وحی و خیال نیست، بحث در باب وحی است و صور خیال در شعر فارسی.

درباره‌ی تأثیر قرآن بر ادب فارسی بسیار سخن گفته‌اند. این اثر کار خودش را محدود کرده است به بلاغت. صنایع (آرایه‌های) بیانی، و اندکی بدیعی، را یک به یک برشمرده و وام‌گیری‌های قرآنی شاعران را در آن صنایع نشان داده است.
کار بررسی اشعار محدود بوده است به پنج تن: ناصرخسرو، سنایی، انوری، خاقانی و نظامی.
پیش از پرداختن به متن اشعار و نشان دادن آرایه‌ها، در فصل اول کلیاتی آمده در باب مسئله‌ی تأثیرپذیری متون ادبی از قرآن و انواع وام‌گیری‌های شاعرانه و جواز یا عدم جواز درج آیات در اشعار و بعد هم توضیح مختصری درباره‌ی چیستی صورخیال. این کلیات چهل صفحه‌ای از آغاز کتاب را گرفته و چهارصد و پنجاه صفحه‌ی بعدی به بیان یک به یک آرایه‌ها و ذکر نمونه‌ها می‌گذرد.
مثلاً در باب تشبیه، اول تعریف تشبیه آمده و توضیح ارکان و اقسامش و بعد در حدود دویست صفحه هر تشبیه مرتبط با آیات و قصص قرآنی‌ آن پنج شاعر نقل شده است.

مدخل «ابراهیم» در همین بابِ تشبیه چند بخش دارد: ابراهیم و آزر، افکنده شدن در آتش، بت‌شکنی، زنده کردن مرغان، قربانی کردن فرزند، ماه و خورشید و ستاره‌پرستی، مژده‌ی فرزند شنیدن و مهمان‌نوازی.
و برای هر کدام از این بخش‌ها ابیات آمده.

ورنخواهی تا چو فرعون لعین گردی تو خوار
پس چو ابراهیم پیغمبر قدم در نار زن
یا:
گر کلیمی سحر فرعون هوا را نیست کن
ور خلیلی غیرت اغیار را در هم شکن
هر دو از سنایی است و اولی برای افکنده شدن در آتش و دومی برای بت‌شکنی ذکر شده.

من از تتبعات این چنینی خوشم می‌آید. اما آنچه در این جنس کارها بسیار بسیار کلیدی است طبقه‌بندی کاربردی و بجاست. به نظر من این کتاب طبقه‌بندی مناسبی ندارد. مثلاً اگر از باب تشبیه بگذریم و به استعاره برسیم می‌بینیم باز آنجا مدخل «ابراهیم» را داریم.

کمان‌گروهه گبران ندارد آن مهره
که چهار مرغ خلیل اندر آورد ز هوا
از خاقانی

این جور طبقه‌بندی به نظر من چندان فایده‌ای ندارد. مناسب‌تر آن بود که همه‌ی ابیات مرتبط با حضرت ابراهیم یک جا بیاید و ذیل یک مدخل طبقه‌بندی کنند و نشان دهند که کدام مورد مجاز است، کدام استعاره، کدام تشبیه و کدام کنایه. وجود نمایه‌های گوناگون می‌توانست این نقص را بر طرف کند، هر خواننده‌ای شاید جنبه‌ی ویژه‌ای برایش مهم باشد، نمایه این امکان را به خواننده می‌دهد که آنجور که خودش می‌خواهد کتاب را بخواند. اما متأسفانه کتاب فاقد هر گونه نمایه‌ای است.
بخش بدیعی کتاب هم بیست صفحه بیش‌تر نیست و می‌شود گفت در این زمینه کاری پیش نبرده‌اند.
        

9