حکمت اشراق سهروردی: گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد همراه با متن حکمه الاشراق

حکمت اشراق سهروردی: گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد همراه با متن حکمه الاشراق

حکمت اشراق سهروردی: گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد همراه با متن حکمه الاشراق

2.0
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

کتاب حکمت اشراق سهروردی: گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد همراه با متن حکمه الاشراق، نویسنده سیدیحیی یثربی.

یادداشت‌های مرتبط به حکمت اشراق سهروردی: گزارش حکمت اشراق، با تطبیق و نقد همراه با متن حکمه الاشراق

            این کتاب دربارۀ چیست؟
آنچنانکه از نام کتاب پیداست، به معرفی حکمت اشراق سهروردی می‌پردازد. ساختار کتاب اما کمی از ذوق به دور است. ابتدا گزارشی از حکمةالاشراق سهروردی داده است که دو سوم کتاب را شامل می‌شود. انگار نویسنده سر کلاس درس است و به شاگردانش حکمة‌الاشراق را درس می‌دهد (چنانکه خود او می‌گوید این کتاب حاصل پنجاه سال تدریس‌اش است)، عنوان هر گفتار (به تعبیر نویسنده) فصول حکمةالاشراق است که ذیل زیرعنوان‌هایی مطالب کتاب را توضیح می‌دهد.
اما پیش از معرفی حکمة‌الاشراق با پیش‌گفتاری سی صفحه‌ای روبروییم که به دو موضوع پرداخته است، یکی زندگی سهروردی و جایگاه او در تاریخ فلسفه اسلامی و دیگری زمینۀ آگاهی او از حکمت خسروانی

ضعف‌های این کتاب در چیست؟
این کتاب دو سه نقص جدی دارد
یکی در پیش‌گفتار آن است، که نشانگر سرسری‌گرفتن سهروردی به‌عنوان فیلسوفی است که در مقابل سنت مشائی و غیرمشائی پیش از خودش عرض اندام کرده است. ناآگاهی زننده‌ای می‌خواهد که رویکرد سهروردی را غیرعقلانی بدانیم، (ص24) حال آنکه پنجاه سال هم تدریس‌اش کرده باشیم. یا اینکه با وجود تاثیرپذیری فلسفه‌های پس از سهروردی از او، به‌طور خاص حکمت متعالیه، شیخ اشراق را «مروج جریان عقل‌ستیز و لااقل عقل‌گریز تاریخ تفکر» (ص24) بدانیم. در جایگاه خودش تأثیر سهروردی بر پسینیانش آمده است که ذکر آن‌ها در اینجا جایی ندارد. اما از باب نمونه به یکی دو مورد اشاره می‌کنم.
شاید یکی از بزرگترین تاثیرات سهروردی بر فلسفه‌های پس از خودش ایجاد تغییر بنیادین در منطق و فلسفه است. با سهروردی است که با نقدهای جدی و عالمانه به منطق چیرگی منطق مشائی را خدشه‌دار می‌کند و این زمینه در فلسفۀ ملاصدرا به‌طور ضمنی مشهود است. این نقدها طوری است که برخی این فضل تقدم در نقدها را از آنِ ابن‌سینا و حاصل نبوغ او می‌دانند.
یا از باب نمونه می‌توان به زمینه‌سازی بحث «کلی سعی» در فلسفه‌های پس از خودش اشاره داشت که با بحث از ربط مثال‌های عالم مثل با جزئیات طرح می‌شود.

اما شاید بزرگترین نقدی که به این کتاب می‌توان وارد ساخت شیوۀ تدوین کتاب باشد. نویسنده در دو سوم کتاب مطالب حکمة‌الاشراق را توضیح داده است و با متن عربی تطبیق داده است، درحالی‌که در این بخش از متن عربی خبری نیست. متن عربی کجاست؟ در یک سوم پایانی کتاب. زیبا نیست؟ و این امر زیبا کتاب را از حالت تعلیمی خارج می‌کند و از عهدۀ آنچه برای خود تعریف کرده است، یعنی تطبیق درس‌‌گفتارها و ترجمه‌ها با متن عربی، بر نمی‌آید، یعنی با مشقت بسیار همراه است.
و نقد آخر نیز که بسیار زننده است گزینش حکمة‌الاشراق است. این گزینش بر اساس چیست؟ اهمیت مطالب از دیدگاه نویسنده. نویسنده بعضاً مطالبی را نیاورده و بی‌اهمیت خوانده است که در حکمت اشراق سهروردی بسیار اهمیت دارد. برای مثال بحث از دگرگونی منطق نزد سهروردی بی‌معنا است تا وقتی که به دگرگونی دلالات سه‌گانه اشاره نشود.

مجموع این مسائل من را بر آن داشت که این کتاب را نه‌تنها توصیه نکنم بلکه از آن بر حذر دارم. در آینده کتاب‌های دیگری از سهروردی‌پژوهان خواهم آورد که بسیار خوشخوان، شیوا و محققانه نگاشته شده است