عاشقان ژاپنی

عاشقان ژاپنی

عاشقان ژاپنی

ایزابل آلنده و 4 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

عشق ما اجتناب ناپذیر بود آلما،من همیشه این را می دانستم،هرچند سال ها با این حقیقت جنگیدم و سعی کردم تو را از ذهنم پاک کنم،و می دانستم که نمی توانم این کار را از صمیم قلب اننجام بدهموقتی تو مرا بی دلیل ترک کردی،واقعا آن وضعیت را درک نکردم احساس کردم فریب خورده ام اما در طول اولین سفرم به ژاپن فرصتی به من دست داد که آرام شوم و کم کم پذیرفتم که تو را در این دنیا از دست داده ام دیگر دست از فکر و خیال و حدس زدن این که چه بین ما رخ داده برداشتم.هیچ امیدی نداشتم که دوباره با هم باشیم.حالا بعد از چهارده سال جدایی که روز به روزش را به تو فکر کردم،درک کردم که ما هیچ وقت نمیتوانستیم زن و شوهر بشویم هرچند که آن احساسات نزدیک مان را هم نمیتوانیم دور بیندازیم من از تو دعوت میکنم که عشق مان را در یک حباب زنده نگه داریم و از خارهای زندگی حفظش کنیم آن را برای آخر عمرمان و حتی برای بعد از مرگ مان دست نخورده نگه داریم.ما میتوانیم عشق مان را برای همیشه زنده نگه داریم.

یادداشت‌های مرتبط به عاشقان ژاپنی

            3.5


<img src="https://i.pinimg.com/564x/b2/d6/e7/b2d6e7969396814a4b5c944b8cfb266f.jpg" width="55" height="55" alt="love"/><img src="https://i.pinimg.com/564x/ff/8c/3a/ff8c3a3809a49511c098dfc85371e3ee.jpg" width="55" height="55" alt="feminism"/><img src="https://i.pinimg.com/564x/4f/be/1f/4fbe1f6db898a5654e3e4740f7a67c77.jpg" width="55" height="55" alt="homosexuality"/>
خیلی پیش‌ها یک ارائه جذاب و طوفانی از ایزابل آلنده در تد دیده بودم و میدانستم که تا عمق نسوج و استخوانش فمنیست است بنابراین خیلی با آمادگی قبلی سراغ رمانش رفتم اما در یک سوم اول رمان روایت روان و جذاب قصه گارد من را باز کرد تا حدودی. بارها و بارها در مدت مطالعه رمان به یاد رمان «عشق در روزگار وبا» افتادم. به سه دلیل واضح: عاشقانه بودن موضوع هر دو رمان، مدت طولانی زمانی که در دو رمان روایت می‌شود و نوع روایت خیلی سرراست و پرماجرا در هر دو.


اما از نیمه اثر به بعد ایده‌های فمنیستی نویسنده آشکار می‌شوند که اکثرشان برای من جالب بود. مثلا ساختن دو قهرمان زن خودساخته که هر دو تجربه‌های تلخ و سختی را پشت سر گذاشته‌اند، یا تصویر موحشی که از سوءاستفاده جنسی از دختربچه‌ها نشان می‌دهد و در واقع نشان نمی‌دهد. این‌ها خیلی خوب است و اگر فمنیسم این است من باهاش مشکلی ندارم. خود آلنده هم در همان سخنرانی تد که در آپارات می‌توانید به راحتی پیداش کنید به این اشاره میکند که در رمان‌هایش زنان خودساخته و قدرتمند می‌آفریند.

زنانی که می‌توانند سختی و فقر را تحمل کنند. البته با برخی از ایده‌های فمنیستی اثر هم راحت نبودم که مهم ترینش ترسیم یک شوهر ساده گول خور همجنس باز به عنوان نمونه شوهر قابل اعتماد و بی آزار بود برای این که حدود آزادی زن تا بیرون مرزهای تعهد گسترده شود. اینها برای مخاطب ایرانی با فرهنگ ایرانی -اگر هنوز چیزی ازش باقی‌ مانده باشد :( -غریب و ناساز است.