بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کلمات اخلالگر: بلانشو و امر سیاسی

کلمات اخلالگر: بلانشو و امر سیاسی

کلمات اخلالگر: بلانشو و امر سیاسی

موریس بلانشو و 3 نفر دیگر
3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

تراکت ها، پوسترها، بولتن ها؛ کلمات خیابانی، کلمات بی پایان. این همان دغدغه ی تاثیرگذاری نیست که آن ها را ضروری می کند. آن ها چه تاثیر گذار باشند و چه نباشند، به تصمیم گیری در همان دقیقه ی خاص» تعلق دارند. آن ها پدیدار و ناپدید می شوند. همه چیز را نمی گویند و قطعه وار کنش گری و تامل ورزی می کنند. هیچ ردپایی به جا نمی گذارند؛ ان ها ضربه ی قلم مویی هستند که ردی از خود نمی گذارد، هم چون کلمات روی دیوارها، در ناامنی نوشته می شوند، در شرایط خطرناک خوانده و دریافت می شوند. خودشان حاملان خطر هستند و سپس با عابری که از کنار آن ها عبور می کند، نمی بیندشان یا فراموش شان می کند، همراه می شوند و عبور می کنند.

لیست‌های مرتبط به کلمات اخلالگر: بلانشو و امر سیاسی

یادداشت‌های مرتبط به کلمات اخلالگر: بلانشو و امر سیاسی

زینب

1400/03/18

            کلمات اخلالگر مجموعه‌ای از چندین مقاله از موریس بلانشو، تلاشی برای نمایاندن امرِ سیاسیِ اوست. در مقدمه ی کتاب، کوتاه نوشته‌ای از ژان لوک نانسی آورده شده، سپس مقاله‌های ذکر شده از بلانشو که در امتداد یکدیگر نیستند بلکه می‌توان آنها را در کنار یکدیگر نمایانگرِ شدت امر سیاسی در نظرگاه بلانشو دانست. در نهایت نوشته‌ای از لارس آیر تحت عنوانِ دعویِ کمونیسم در مقام مؤخره آورده شده است. کتاب ریتم خوبی دارد، مقدمه و مؤخره به جا انتخاب شده، روشنگر و مکمل مقالات هستند. ترجمه‌ی مقالات گاهی نامفهوم است، چه بهتر که ترجمان انگلیسیِ الیزابت روتنبرگ را مطالعه کنید تا از کج‌فهمی های محتمل کاسته شود.
به هر حال، پیشنهاد می‌دهم کتاب را دقیق و نقادانه مورد مطالعه قرار دهید. 
________________________________________
[ادبیات همه‌ی انواع الاهیات را در کنار تمامی انواع بی‌خدایی رد می‌کند: زیرا همه‌ی آن‌ها تثبیت یک معنای یکه‌اند. غیاب در این‌جا چیزی نیست جز یک جنبش و حرکت: نوعی غایب‌سازی؛ گذار دائمی به بی‌نهایتی همه‌ی گفتارها. "آن غایبِ سترگ، غایب از من و از همه چیز، و نیز غایب برای من،..." که توماس گنگ بدان اشاره دارد، نه یک هستی است و نه یک آن(instance)؛ بلکه لغزیدنِ مداوم من به ورای من است، لغزیدنی که احساسِ نابِ وجودِ او را به ظهور می‌رساند_ حتی اگر این احساس هنوز در انتظار خفته باشد]
ژان لوک نانسی
_________________________________________
[بنا به فرض، اجتماع در نوع کنش خودتخریب‌گری، خود را به تجربه می‌سپارد؛ کنشی که در آن تکینگی خویش و در امتناع‌اش از حضور، نه قابلیت انتزاعی شدن و نه قابلیت انضمامی شدن دارد. تنها به صورت پیش‌فرض می‌توان از اجتماع سخن گفت. پس در این مورد آیا سکوت بهتر نیست؟ اما بلانشو اصرار دارد که رخ دادن اجتماع حامل معنای سیاسی دقیق و مشخصی است؛ شاهد بودن اتفاق می‌افتد و روشنفکر باید سخن بگوید، با این حال مسئله همان است که بلانشو می‌گوید: "با چه نوع کلماتی؟" با کلماتی که بر فاصله‌ی میان ظهور کمونیسم و پروسه‌ی دموکراتیک شهادت دهند که انسان از خلال آن پروسه می‌تواند بر این ظهور گواهی دهد.]
لارس آیر