دوران داوری

دوران داوری

دوران داوری

3.3
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

ناشر
صاد
شابک
9786225996106
تعداد صفحات
235
تاریخ انتشار
1401/10/19

توضیحات

        این کتاب شامل وقایع‌نگاری فرهنگی و فکری هستادونه سال زندگی رضا داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی است. بدیهی است به دلیل مواجهات و مباحثات داوری با چهره‌های پرشماری از تارخی اندیشه معاصر ایران از دهه چهل خورشیدی تا به امروز، این کتاب را می‌توان دربردارنده داستان روشنفکران و فیلسوفان ایرانی در قرن گذشته نامید. داستانی که اگرچه داوری در  آن نقش اول را بر عهده دارد، اما روایت‌گر شخصیت، فردیت و موقعیت‌های مهم فرهنگی و فکری در دهه‌های گذشته است. سال‌هایی که جلال‌آل‌احمد و احمد فردید روشنفکرش، حسین نصر و داریوش شایگان آکادمیسینش، مظفر بقایی و غلامحسین صدیقی سیاستمدارش، مصطفی رحیمی و غلامحسین ساعدی نویسنده‌اش و علی شریعتی و عبدالکریم سروش سخن‌سرایش بوده‌اند. "دوران داوری" ناداستانی برای یک درک روایت است: روایت مواجهه و چه بسا مبارزه روشنفکران با خرد فلسفی. 
      

یادداشت‌ها

          ژورنالیست فلسفی یا فلسفه ژورنالیستی؟!

به جهت یادداشتی که دوست عزیز جناب امیرحسین هاشمی پای این کتاب گذاشتند به خواندن آن ترغیب شدم و الحق و الانصاف نقد خوب و کاملی هم هست؛ اما چند نکته هم بنده اضافه می‌کنم.

همانطور که نویسنده هم اذعان داشته، این کتاب، رمان یا داستان نیست و فاقد ویژگی‌های اساسی آن است. به جهت شغل نویسنده، یک اثریست در میانه داستان و متن ژورنالیستی که سعی می‌کند برخی از حوادث و وقایع فرهنگی ایران معاصر را با محوریت رضا داوری اردکانی شرح دهد. بخاطر شخصیت‌های کتاب و وقایعی که در این بازه زمانی رخ داده، جهت کتاب مدام میان سیاست و فلسفه در حرکت است.

نقد کتاب به لحاظ آرا فلسفی بماند برای اهلش و به همین نکته اکتفا می‌کنم که خوانش کتاب با اطلاعات کم فلسفی نیز ممکن است. اما نقد اصلی را می‌توان به شخصیت‌پردازی نویسنده وارد کرد. برایم جای سوال دارد، نویسنده‌ای که تقریبا در تمام کتاب سعی می‌کند نظر و موضع شخصی خود را پنهان کند، چرا چنین بغض‌آلود نسبت به برخی از اشخاص صحبت می‌کند؟ یا گاهی با نیت‌خوانی، ویژگی اخلاقی آن‌ها مانند تندخویی یا دورویی را ترسیم و نقد می‌کند؟

رد پای سانسور نیز در کتاب به چشم می‌خورد؛ به نظر می‌رسد ادامه خاطره سفر داوری و سروش و چند نفر دیگر به نمایشگاه اکسپو سانسور شده و احتمالا نویسنده عمدا بخش ابتدایی آن را حذف نکرده تا مخاطب متوجه آن شود. شاید هم مسأله دیگری باشد! 

اما مسأله دیگری که در کتاب بر کسی پوشیده نمی‌ماند، ارادت زیاد جناب نویسنده به شخص رضا داوری اردکانی است. آن‌قدر حسن تعلیل به خرج می‌دهد که اگر کسی مدافع ایشان باشد هم به شک می‌افتد! 

به جهت نام بردن‌های متعدد از اشخاص و نشریات و... تا حدودی می‌توان به کتاب به عنوان یک منبع جریان‌شناسی فرهنگی [آمیخته شده با سیاست] نیز نگاه کرد. البته به جز بخش مواجهه داوری و سروش که مفصل‌تر به آن پرداخته شده، سایر بخش‌های کتاب صرفا به گزارش کوتاهی اکتفا شده است. 

در مجموع وجه ژورنالیستی کتاب غلبه بیشتری بر وجه فلسفی و داستانی آن دارد و البته خواندن آن نیز خالی از لطف نیست.
        

18

          "دوران داوری" جلد اول از سه‌جلد کتابی که قرار است حامد زارع در مورد سه‌تن از فیلسوفان معاصر ایران بنویسد و شخصیت اصلیِ آن رضا داوری اردکانی است. دو جلد دیگر قرار است به سید جواد طباطبایی، فیلسوف ایران‌اندیشی که همین اواخر سال 1401 درگذشت، و سید حسین نصر اختصاص داشته باشد.

حامد زارع چند جلد کتاب گفت‌وگو با فیلسوفان/اندیشمندان/مجتهدان ایران معاصر منتشر کرده‌است. مطالعه‌ٔ‌ گفت‌وگوی وی با غلامحسین ابراهیم دینانی و سید مصطفی محقق داماد به من اثبات کرد که حامد زارع به عنوان یک ژورنالیست، زندگی‌نامه خوب می‌نویسد. کتابِ "دوران داوری" هم سیاهه‌ی کتاب‌های تک‌نگاری و شرح‌حال حامد زارع را تکمیل‌تر می‌کند؛ البته که از سری کتاب‌های گفت‌وگو، جلدِ مفصلی به رضا داوری اختصاص دارد.

اما این کتاب علاوه بر شرح‌حالِ زندگیِ رضا داوری و به بهانه‌ی او فضای فکری چندین دهه از ایران را تصویر می‌کند؛ زمانه‌ای که من به عنوان یک متولد دهه 80 قرنِ 14، فعلا بسیار منتقدانه بهش نگاه می‌کنم و حال دلم باهاش خوش نیست. 
مطالعه این کتاب که بسیاری از سکانس‌ها و تصاویر آن در دانشگاه تهران می‌گذرد،  اتمسفر آن دوران دانشگاه تهران را، لااقل در دانشکده ادبیات و علوم‌انسانی، دوست‌داشتنی‌تر از زمان حال نشان می‌دهد. تا حدی هم حق با کتاب است، شاید :)
 فعلا افاضات خودم رو کنار می‌ذارم و می‌رم سراغ خود کتاب.


در کنار رضا داوری و به بهانه‌ی او از بسیاری از اساتید بنام دهه 30 و 40 فلسفه دانشگاه تهران مثل  دکتر صدیقی و مهدوی نام برده می‌شود. اما نقش مکمل این اثر بلاشک احمد فردید بود، کسی که لفظ "غرب‌زدگی" را جعل کرد. اصطلاحی که آل‌احمد بر سر زبان‌ها انداخت. فردید استاد دانشگاه و فیلسوفی است که نمی‌توانست بنویسد و بجز روایت‌های شاگردان و چند جلسه برنامه‌ای که در تلوزیون اجرا کرد، متن و نوشته‌ای در خور از او به ما نرسیده و بروز او در کلاس‌های درس، برنامه‌ی تلوزیونی فوق‌الذکر و جلسات خصوصی‌اش بوده‌است. در ادامه‌ی کتاب دعوای پوپری/هایدگری به نمایندگی سروش/فردید که چندین سال دوگانه‌ی پر بسامد فضای فکری ایران بود تصویر شده است. با اینکه حامد زارع جذاب و پرجزئیات این دعوا را صورت‌بندی کرده‌است، اما نتوانسته‌است بی‌طرف و خنثی به این دعوا نگاه کند. نویسنده با زبان گزنده، گزینش دلبخواه واقعیات تاریخی  و حربه‌های ژورنالیستی، سروش را پیام‌رسان خفقان و منادی‌دار بی‌انصافی و رضا داوری و فردید را  طرف حق مجادله قرار داده‌است. البته به رفتارهای عبدالکریم سروش و اعوانش نقدهایی وارد است اما حامد زارع یک دعوای نظری و مجادله‌ی فکری را به ویژگی‌های شخصی و کنش‌های خارج از فعالیت علمی طرفین فروکاسته‌است و این کژتابیِ بسیار دارد.


در پایان شایان به ذکر است علی‌رغم نقد بالا، کتاب "دوران داوری" را اثری قابل توجه و مفید یافتم و این کتابِ خوش‌ریتم و غنی، باعث شد اهمیت دکتر داوری را بیشتر درک کنم و در ادامه برنامه‌ی مطالعاتی خودم، برخی از نوشته‌های اساسی ایشان را قرار بدم و مطالعه‌ی این کتاب را به علاقه‌مندان فلسفه و تاریخ معاصرِ اندیشه‌ی ایران پیشنهاد می‌کنم. 

        

11