ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود

ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود

ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود

ماری دپلوشن و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

ورت کوچولو در یازده سالگی هنوز هیچ استعداد جادوگری ای از خود نشان نمیدهد .بدتر از همه اینکه میگوید دلش میخواهد آدمی معمولی باشد و بعدها ازدواج کند.او از جادوگری بیزار است و وقتی میبیند مادرش برای مسموم کردن سگ همسایه.معجونی سمی می سازد نفرتش را پنهان نمیکند.مادرش،اورسول،متعجب است.برای جادوگرها بسیار مهم است دخترشان را جایگزین خود کنند اورسول سرانجام تصمیم میگیرد ورت را یک روز در هفته به مادربزرگش آناستابت بسپارد.چون انگار آن ها خیلی خوب با هم کنار می آیند.از همان اولین جلسه،نتیجه عالی است.حتی میتوان گفت فراتر از انتظار اورسول و شاید کمی زیاد از حد... در این کتاب هریک از شخصیت ها داستان را به روش خاص خود پیش میبرد و دیدگاه خود را بیان میکند.داستان درباره گذر از کودکی به نوجوانی،شکل گیری شخصیت کودک،اولین هیجانات عاطفی،روابط بین بزرگ ترها و کوچک ترها و نقش والدین است.

یادداشت‌های مرتبط به ورت، دختری که دوست نداشت جادوگر شود