بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

خاطره های پراکنده

خاطره های پراکنده

خاطره های پراکنده

3.6
13 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

3

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

« خانه ی مادربزرگ را فروخته اند و ساعت بزرگ دیواری در منزل یک از دایی هاست-آخرین دایی. گهگاه، در نیمه شبی بیخواب تیک تاک موذی آن را در ته بالشم می شنوم و می دانم که «این ساعت بعد از ما هم خواهد بود» و از سماجت عقربه های چرخان آن دلم میگیرد. و بعد ، نزدیک به روشنایی صبح عطری گوارا، مثل نفسی سبک و متبرک در اتاقم می پیچد و نوازش دست همیشه مهربان گوهر تاج خانم را روی پیشانی ام حس می کنم و دلم باز پر از ولوله های کودکی می شود . می دانم که در نوازش این دست آشنا حرفی قدیمی خفته است؛ حرفی ساده و سالم و سبکبار ، مثل آواز بازیگوش گری ها فراسوی تیک تاک دلهره انگیز ساعت های جهان.» خاطره های پراکنده مجموعه ? داستان کوتاه است که ? داستانش به نوعی خاطرات خود خانم ترقی است. خانه ی مادر بزرگ را فروخته اند و ساعت بزرگ دیواری در منزل یک از دایی هاست. آخرین دایی. گه گاه ، در نیمه شبی بی خواب، تیک تاک موذی آن را در ته بالشم می شنوم و می دانم که این ساعت بعد از ما هم خواهد بود و از سماجت عقربه های چرخان آن دلم می گیرد. و بعد، نزدیک به روشنایی صبح عطری گوارا، مثل نفسی سبک و متبرک در اتاقم می پیچد و نوازش دست همیشه مهربان گوهرتاج خانم را روی پیشانی ام حس می کنم و دلم باز پر از ولوله های کودکی می شود. می دانم که در نوازش این دست آشنا حرفی قدیمی خفته است، حرفی ساده و سالم و سبکبار، مثل آواز بازیگوش پری ها فراسوی تیک تاک دلهره انگیز ساعت های جهان.

لیست‌های مرتبط به خاطره های پراکنده

یادداشت‌های مرتبط به خاطره های پراکنده