بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی

دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی

دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی

5.0
2 نفر |
1 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

2

کتاب دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی، نویسنده غلامحسین یوسفی.

یادداشت‌های مرتبط به دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی

 پردیس

1400/06/21

            «نقدی درست و دور از افراط و تفریط درباره‌ی آثار ادبیات فارسی، از نیازهای ماست  به‌خصوص اگر بخواهیم با فرزندان ایران از ادب و معارف قومی‌شان با صمیمیت و حقیقت‌پژوهی سخن بگوییم تا ملت و فرهنگ خود را بهتر بشناسند و ارج نهند و ادب و معرفت قدیم و جدید را با هم پیوند دهند و وطن‌شان را دوست بدارند و در برابر امواج قرن بیستم، با منشی اصیل، محکم و باشخصیت، پایدار بمانند.» 
این بندی است از مقدمه‌ی جلد یکم کتاب دیداری با اهل قلم که از خامه‌ی یکی از ماندگارترین استادان نسل دوم ادبیات کلاسیک ایران تراویده است. غلامحسین یوسفی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد،که بیشتر به تصحیح‌ کردن و نوشتنِ تعلیقاتش بر قابوس‌نامه‌ی عنصرالمعالی کی‌کاووس و گلستان و بوستان سعدی شهره است، چهره‌ای دانشگاهی است در ادبیات فارسی که آثار تحقیقی او نزد دانشگاهیان در زمره‌ی منابعی است که به شکل معمول به دانشجویان ادبیات معرفی می‌شود. مردی که در برابر تفرعن و فخراندوزی حاکم بر فضای تحقیقاتی ادبیات فارسی دانشگاهی کوشید با تحقیقاتش و شیوه‌ی خاص کاربرد زبان برای خلق آن‌ها راهی تازه بیابد به آنچه که خود را مسئول پاسداری از آن می‌دید و احساس می‌کرد جوانان باید به آن پناه برند تا «در برابر امواج قرن بیستم، با منشی اصیل، محکم و با شخصیت، پایدار بمانند». این پاسدارمنشیِ استادان کلاسیک ادبیات البته که جای نقد جدی دارد، اما از سویی بخشی از انگیزه‌ی آنان درباره‌ی تصحیح آثار و تأکید بر تسریع این روند در طی قرن گذشته را بر ما روشن می‌سازد: گنجینه‌ای هست که هر چه زودتر باید آن را ترتیب و نظمی داده و چاپ کرده؛ که اینگونه کمر همت به حفظ و نشر آن بسته‌ام. کارهای پژوهشی یوسفی نیز تلاشی در همین راستااند، که در زمانه‌ی پیش از عصر دیجیتال و دسترسی فراگیر اطلاعات، کوشید آثاری تحقیقی تولید کند که بی آن‌که از نظر علمی و استنادی لغزشی داشته باشند یا به سمت ساده‌انگاریِ تحمیلی بر متن و محتوا بروند زبانی شیوا و روندی جذاب برای خواندن داشته باشند و البته آکنده از اصطلاحات و عبارات ثقیل رایج میان استادان کلاسیک نباشند. 
از آن‌جا که در طول تاریخ ادبیات در ایران، همیشه نظم بر نثر ترجیح داده شده و بعدها در رویکردی که در کارنامه‌ی دانشکده‌ی ادبیات از تأسیس تا به امروز می‌بینیم، کفه‌ی ترازوی نظم سنگینی می‌کند، نفسِ توجه نشان دادن به آثار نثر فارسی خود ارزشمند است. در جلد اول این کتاب، یوسفی به بیست اثر کلاسیک نثر فارسی پرداخته است بدین شرح: تاریخ بیهقی، سفرنامه‌ی ناصرخسرو، قابوس‌نامه، سیاست‌نامه، کلیله و دمنه، اسرارالتوحید، سمک عیار، گلستان، مجموعه آثار منثور عبید زاکانی و لطائف‌‌الطوائف. قلم او شیوا، شیرین وخواندنی است؛ به مختصات زبان فارسی به خوبی آگاه است، به دام دشوارگویی نمی‌افتد اما نثرش ویژگی‌هایی دارد که در حین خواندن او را از این حیث نیز محظوظ می‌دارد. در یک مقاله‌ی چند ده صفحه‌ای ـ که به خلاقیت خود قالب آن را برگزیده است نه از روی دستورالعمل‌های کور و سِتَروَن ـ انواع اطلاعات مفید از زمینه و زمانه‌ی خلق اثر تا کار و بار و باور نویسنده در اختیار مخاطب قرار می‌دهد و هر چند بند شاهد مثالی از خود آن اثر نقل می‌کند که همین مقاله‌ها را خواندنی‌تر کرده است. بررسی از نظر کلیات چگونگی به‌کارگیری زبان در هر اثر نیز از موارد در حوزه‌ی تخصص یوسفی است که با ذکر شاهد مثال نیز آن را به انجام می‌‌رساند. او در میانه‌ی سطرها به قضاوت و تحسین و انتقاد برمی‌خیزد و نظر خود را با توجه به متن، و احیاناً متون پیرامونی آن، بیان می‌کند. دست خواننده را می‌گیرد و به مأمنی می‌برد که او خود در جهان آن اثر بنا کرده است و از پنجره‌های آن خانه که ساخته است جهان متن را به او می‌نمایاند و می‌کوشد او را ترغیب کند که با خواندنِ بی‌واسطه‌ی اثر، خود را شریک این حلاوت دیرپا و دل‌انگیز کند. 
شخصیت علمی مرحوم غلامحسین یوسفی ـ که شناخت آن از دل آثار مکتوب به جا مانده از او حاصل می‌شود ـ  سرمشقی نیکو، فروتن و عتاب‌آمیز است برای استادان امروز ادبیات فارسی ایران. آن‌ها که جز مواردی نادر، باقی نه خامه‌ی توانایی در نوشتن دارند نه احاطه‌ای چندوجهی به آثار، مقاله‌های بی‌اثر و بی‌جان می‌نویسند [اگر خوشبین باشیم که خود می‌نویسند، که اغلب نمی‌نویسند] تا کارنامک خود را فربه‌تر کنند و اگر مطالعه‌ای می‌کنند برای منفعتی شغلی به آن تن می‌دهند، نه در تصحیح توانایی‌شان دیده می‌شود، نه در نوشتن خلاقه، نه در کار پژوهشی. میراث‌خواری می‌کنند و هیچ زایایی ندارند.
در یادداشتی دیگر، به جلد دوم این کتاب خواهم پرداخت.