وقتی تو را از دست دادم

وقتی تو را از دست دادم

وقتی تو را از دست دادم

کلی ریمر و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

امیر خان نمیدانست چرا آن همه تشویش داشت او از آن جمع نگران بود از آن جمع دگراندیش شاید وجود آنها یک ضرورت بومد و شاید نیاز جامعه و شاید هم تمام جوان ها آن گونه بودند و او نمیتوانست درست آنها را درک کند اما تشویش درون او را می کاوید و آزرده اش میکرد.