رواقی گری: فلسفه زیستن خردمندانه

رواقی گری: فلسفه زیستن خردمندانه

رواقی گری: فلسفه زیستن خردمندانه

یوناس زالتسگبر و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

1

کتاب رواقی گری: فلسفه زیستن خردمندانه، نویسنده یوناس زالتسگبر.

یادداشت‌های مرتبط به رواقی گری: فلسفه زیستن خردمندانه

            کلیات و اصول رواقیون رو به خوبی توضیح داده. کتاب به طور کلی دو قسمته.
۱- مطالب تئوری ۲- تمرین‌های عملی.
یکی از دلایلی که انتخاب‌اش کردم همین تقسیم‌بندی مفیدش بود.
سه اصل ساده وجود داره.
۱- زندگی کردن با آریستوس: آریستوس (Arete) به معنی ارائه بهترین نسخه خود در لحظه‌ست. استفاده از پتانسیلی که در هر انسانی وجود داره. اینکه خود ایده‌آل‌مون باشیم و درکل، واقعی کردن تصوری که از بهترین خودمون در ذهن داریم.
 
۲-‌ تمرکز روی چیزی که می‌تونیم کنترل‌اش کنیم: اتفاقات و کارها به دو دسته تقسیم می‌شن. یا ما می‌تونیم تغییرشون بدیم یا نمی‌تونیم. مثال‌های روزمره برای این مورد زده می‌شه. فرض کنید می‌خواید برید بیرون و یهو یه بارون شدید شروع می‌شه. اصولاً توی همچین موقعیت‌هایی اگه آگاهی کمی نسبت به خودمون داشته باشیم، شروع می‌کنیم غر زدن. اما مشکل مارو حل نمی‌کنه. پس درکل این اصل از ما می‌خواد که مرز مشخصی برای اتفاقات اطراف‌مون داشته باشیم و درگیر شرایط بیرونی نباشیم.

۳- مسئولیت‌پذیری: این اصل با دو اصل قبلی ممکن می‌شه. چرا؟ چون طبق اصل اول، هرکسی ایده‌آلی از خودش در ذهن داره و طبق اصل دوم، شرایط بیرونی نمی‌تونن روی تو تاثیر بذارن. اینجا فقط ماییم و فرمون. یا فرمون رو می‌گیریم و همه این بار رو به دوش می‌کشیم. اینکه خودآگاه باشیم، برای رسیدن به فضیلت‌های مختلف تلاش کنیم، شکست بخوریم و دوباره بلند بشیم و... یا اینکه بیخیال می‌شیم. به زندگی فعلی ادامه می‌دیم و بعدش زمین و زمان رو برای وضعیتی که داریم مقصر می‌دونیم.

درباره تمرین‌ها. سه نوع تمرین داخل کتابه. که درکل می‌شن ۵۵ تا تمرین.
۱- در هر زمانی می‌شه انجام‌شون داد. ۲- برای موقعیت‌های خاص. ۳- برای روبرو شدن با افراد خاص.
 این تمرین‌هارو بررسی می‌کنیم که آیا برامون مفید واقع می‌شن یا نه. هرکدوم که به‌نظر مفیده، انتخاب می‌کنیم و تلاش می‌کنیم بهش عمل کنیم.
( که بنظرم اکثرشون مفیدن.)

چندتا نکته هست که به خودم کمک کرد. شاید به شما هم کمک کنه.
۱- ما درباره فلسفه‌ها و طرزفکرهای متفاوت می‌خونیم و یاد می‌گیریم. هرچیزی که به‌دردمون بخوره و خوب باشه، جدا می‌کنیم و برمی‌داریم و می‌بریم. قرار نیست از فردا «رواقی» باشیم.
۲- به‌طور کلی، همه حرف‌ها زده شده. راه‌حل جدیدی وجود نداره. ممکنه نزدیکی زیادی بین بعضی از اصول رواقی یا هر فلسفه دیگه با اسلام و ادیان مختلف پیدا کنید. شاید خیلی از جملات اپیکتتوس به امام علی شباهت داشته باشه. قصدم مقایسه بین این دو شخصیت نیست. حرفم چیه؟ کار درست همیشه ثابته و نیازی نیست «فلسفه‌باز» بشیم و خیلی بدونیم. نیازه به چیزایی که می‌دونیم خیلی عمل کنیم :)

 نسبت به اون یکی ترجمه، طراحی قشنگ‌تری داره. اما ویراستاری خیلی خوبی نداره. تنها مشکلش همین بود.
همین.