بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دوبروفسکی

دوبروفسکی

دوبروفسکی

4.3
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

19

یک شاهکار از ادبیات کلاسیک روسیه کتاب «دوبروفسکی»، چنانکه در یادداشت ابتدای ترجمۀ فارسی این رمان اشاره شده، به‌باور منتقدان بزرگی نظیر بلینسکی و چیرنی‌شِفسکی، در کنار رمان «دختر سروان» و منظومۀ «سوارکار مفرغی»، جزو بهترین و مهمترین آثار آلکساندر پوشکین است. متن اصلی کتاب «دوبروفسکی» اولین بار در سال 1841، چند سال بعد از مرگ پوشکین، منتشر شد و پوشکین نتوانست بیشتر روی این رمان کار کند و به تصحیح و بازنویسی‌اش بپردازد اما همین نسخه‌ای که از این رمان به جا مانده، آن را در فهرست بهترین آثار ادبیات کلاسیک روسیه نشانده است. کتاب «دوبروفسکی» یک رمان ماجراجویانه و ملودرام دربارۀ ظلم و زورگویی و عواقب رنج‌بار آن برای انسانی نجیب‌زاده اما فقیر است که زیر بار ستم و تحقیر از جانب همسایۀ ثروتمند و قدرتمند خود نمی‌رود و زبان به تملق او نمی‌گشاید و این باعث تلخکامی‌اش می‌شود و زندگی پسر او را نیز با تلخکامی مواجه می‌کند.

لیست‌های مرتبط به دوبروفسکی

یادداشت‌های مرتبط به دوبروفسکی

            توقعی که شما از یک رمان خوب میتونید داشته باشید چیه؟ اول از همه اینکه یک داستان پر کشش داشته باشه و بتونه شما رو سرگرم کنه و در عین حال فقط محض سرگرمی نوشته نشده باشه . این اثر بی نظیر پوشکین دقیقا همون چیزیه که شما میخواید.
داستان به شدت گیرا و جذابه و تا لحظه آخر غیر قابل پیش بینی پیش میره . 
رفاقتی که سر یک مسئله کوچیک به هم میریزه و پی آمدهای زیادی داره .
پوشکین اولین رمان نویس و یا بهتر بگم اولین ادیب تاریخ ادبیات روسیه ست و طبعا آثارش ارزش خیلی زیادی داره. پوشکین در روسیه تقریبا همپای فردوسی در ایرانه و آثارش به همون میزان شاهنامه در روسیه مهمه. 
پوشکین کاملا روس ها رو میشناسه و داستان هایی که ترجمه کرده و یا اقتباس کرده ، تبدیل به یک اثر روسی شده و از این نظر خیلی مهمه. 
دوبروفسکی در کنار دختر سروان نمونه های اولیه نثر و رمان روسی یه . این آثار رو باید خوند و بارها هم باید خوند. 
من قبلا این رمان رو در قالب مجموعه آثار پوشکین که خانوم ناهید کاشی چی ترجمه کرده بودند ( که انصافا ترجمه خوبی هم بود ) خونده بودم اما دوست داشتم این اثر رو در یک قالب مستقل و با ترجمه حمیدرضا آتش برآب که مورد علاقه خودمه داشته باشم و بخونمش و الان اصلا از اینکه این کتاب رو خریدم پشیمون نیستم.
نمیدونم چرا جناب آتش برآب از مقدمه های طولانی پشیمون شدند و در این رمان در حد نیم صفحه مقدمه نوشتند. شاید خوب بود که مقدمه ای مثل مقدمه ای که بر دختر سروان نوشته بودند اینجا هم درباره این اثر می‌نوشتند ولی خب اینطوری نشده.
در آخر هم لیست ترجمه های کتاب به زبان های مختلف و عکس روی جلد کتاب ها و پوستر فیلم ها و نمایش هایی که از این اثر اقتباس شده هم آوردند که به خودی خود اثر رو با ارزشتر کردند.
در کل توصیه میکنم حتما این کتاب رو تهیه کنید و بخونید. حجم کمی داره و سهل خوانه و راحت در دو الی سه نشست و اگر تندخوان باشید حتی در یک نشست هم میشه خوند. 

پوشکین بخونید...دوبرفوسکی بخونید...مگه تموم عمر چند تا بهاره که نمیخونید؟ 
          
دومین رمان
            دومین رمان روسی که خواندم.
تقابل دوستی و ستم!
آلکساندر پوشکین اثری بی‌نظیر خلق کرد و گویا فرصتش را نیافت که این اثر را تصحیح و بازبینی کند وگرنه بسیار برایم جالب است که اگر مرگ کمی دیرتر به سراغش میرفت، چه اتفاق خارق العاده تری رقم می‌خورد. در هر صورت، دوبروفسکی یک ملودرام زیباست که مرا مجذوب خود کرد.
دو شخصیت و دوست قدیمی که یکی از آنها جزو اشراف و مستبدان است(ترایه کوراف) و دیگری فقیر(دوبروفسکی)، رو در روی هم قرار می‌گیرند که البته دوبروفسکی باعث و بانی این موضوع نبوده، بلکه ترایه کوراف ستم را آغاز می‌کند. اگر نفس انسانی مهار نشود، طمع و جسارت‌های بیجای او ممکن است سبب ظلم به دیگری باشد که این رمان به خوبی گویای این قضیه است. چه بسا این ظلم‌های ناروا، افراد دیگری را هم درگیر داستان کند که اصلا حقشان نبوده که در آن شرایط واقع شوند، یعنی اتفاقی که دقیقا برای دوبروفسکیِ پسر افتاد. حال پسر بعد از پدرش، تصمیم به انتقام از کسی که مسبب تمامی این شرایط دشوار زندگی‌اش بوده، می‌گیرد. ولی در راه انتقام، اتفاقی می‌افتد که دوبروفسکیِ پسر، انتظار آن را ندارد. عشق نیرویی‌ست که بدون در زدن وارد قلبش می‌شود و مسیر او را تغییر می‌دهد. احساسی که بین دخترِ ترایه کوراف و دوبروفسکی ایجاد می‌شود، از دید من نقطه عطف داستان است و لحظات غمگین و زیبایی را رقم می‌زند.
اگرچه در پایان داستان دوست داشتم ماجرا برای دوبروفسکی، کمی بهتر پیش برود ولی با اینحال باز هم این پایان نسبتا باز، برایم زیبا بود. بسیار خوشحالم که ذهن و قلبم را مدتی با این داستان درگیر کردم.