شاهین آناوارزا شاهین آناوارزا یاشار کمال و 1 نفر دیگر 4.0 1 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 1 خواهم خواند 0 ناشر نشر نی شابک 0000000051388 تعداد صفحات 544 تاریخ انتشار 1366/1/1 نسخههای دیگر نشر نشر نی توضیحات کتاب شاهین آناوارزا، مترجم ایرج نوبخت. یادداشتها محبوبترین جدید ترین مجید اسطیری 1402/12/22 خرداد پارسال رمان اینجه ممد را خواندم و خرداد امسال این رمان را که ادامه داستان اینجه ممد است. به آن رمان 2 ستاره دادم به خاطر سطحی بودن درک نویسنده از مفهوم عدالت و از مناسبات اجتماعی. اما در این رمان میبینیم که درک نویسنده از عدالت طلبی عمیق تر است و شاید بشود این رمان را در قفسه رمان های «رئالیسم سوسیالیستی» قرارداد. آنجا جهان قهرمان به مبارزه با خان ظالم روستای خودشان خلاصه میشد اما اینجا اینجه ممد مدام به این فکر میکند که چه فایده از کشتن خان ظالم وقتی با مرگ او یک خان ظالم دیگر ظهور میکند. یعنی دارد به سیستمی که استبداد را بازتولید میکند می اندیشد. این اندیشه ورزی در بخش اعظم رمان او را از کنشگری باز میدارد و میشود گفت در این رمان قهرمان غایب است و همین طور که اینجه ممد در مخفی گاهش دارد درباره این نظام اجتماعی منفی بافی میکند مردم فرودست به افتخار سایه او که بر آن منطقه افتاده در برابر اربابان قد علم میکنند. همه منتظرند تا او قیام کند و بالاخره هم در فصل آخر این کار را میکند و دو ظالم بزرگ را میکشد و باز غیبش میزند. چون رمان اینجه ممد را با کلیدر مقایسه کرده بودم اینجا هم چند سطر در این باره مینویسم: کماکان ژرفای شخصیت قهرمان یاشا کمال خیلی کمتر از ژرفای قهرمانی است که دولت آبادی ساخته و این مسئله در مورد همه شخصیتهای دیگر هم صدق میکند. اما مهمترین تفاوت دو رمان (که شاید از نگاه شرقی تر دولت آبادی برمیخیزد) در فرجام کار دو قهرمان است: گل محمد دولت آبادی باید با قرائن فراوان مثل امام حسین ع در تنهایی و تشنگی شهید بشود اما اینجه ممد باید اقبال مردم را کسب بکند و هنوز برای مقابله با ظالمان زنده بماند. دو نکته دیگر هم بنویسم و تمام یکی اینکه جلد اول تقریبا تهی از اشاره به نظام حاکم جمهوری ترکیه بود اما اینجا بارها و بارها به اشاراتی برمیخوریم که آتاتورک و عمالش را نقد میکند و آنها را مسئول ظلم به فرودستان میداند "بگو حسن بدونه که به مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) چی نوشته. نوشته: «تو که می گوئی وطن را نجات دادی اینطور نجاتش می دهند؟ تو وطن را نجات دادی که ژاندارم ها، گروهبان ها، ته مانده فئودال ها شبانه به دهاتمان حمله بکنند، دهمان را به گلوله ببندند، به عرض و ناموسمان تجاوز بکنند. زشت و شرم آور است که حکومت از اربابها حمایت بکند و دهات را به گلوله ببندد. باید به فکر چاره ای بود» می بینی چی نوشته؟" دوم اینکه بارها به اشارات شیعی برمیخوریم. اینجه ممد به حضرت علی ع تشبیه میشود. خان ده آب را روی مردم میبندد و میگوید اینجا را تبدیل به صحرای کربلا میکنم. اینجه ممد در دشت گلهای فاطمه احساس آرامش میکند. یکی از ساکنان شیعه ده به شجاعت ستوده میشود و نمونه های دیگر 0 0