بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شیطان کوچک

شیطان کوچک

شیطان کوچک

فیودور سالاگوب و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

8

شیطان کوچک تصویری عریان از دوزخ آدمی است که ارتباطش با بعد استعلایی و ماوراء طبیعی قطع شده است و هیچ راهی برای رهایی ندارد. این اثر هجویه ای از جامعه قرن نوزدهم روسیه است که تناقضات آدمی را به بهترین شکل به تصویر کشیده و بی گمان بهترین رمان روسی مکتب سمبولیسم (نمادگرایی) است. «تقدیر گاه حتی برای اجابت آرزوهای کوچکمان هم ما را همراهی نمی کند... نه در آسمان سروری می دید و نه در زمین شعفی، چون آن دم همچون همیشه با چشم هایی بی فروغ، بسانی ابلیسی درمانده از وحشت و اندوه، از دوزخ به دنیا می نگریست.»

یادداشت‌های مرتبط به شیطان کوچک

سارا 🦋

1402/07/14

            باید اعتراف کنم برای این که قراره اولین کسی باشم که روی این کتاب یادداشت می‌نویسه استرس دارم :)
در ابتدا مقدمه‌ای از یک استاد ادبیات روسی نقل شده که شیطان کوچک رو با آثار غول‌های ادبی از جمله آقایان داستایفسکی، گوگول و پوشکین و ... مقایسه می‌کنه و همین نشون دهنده اهمیت این کتاب در ادبیات روسیه هست.

شخصیت اصلی کتاب معلمیست به نام پردوناف که دچار پارانویاست. (داشتن این توهم که دیگران برای لطمه زدن به منافع فرد توطئه می‌کنن)
پردوناف رویای بازرس شدن رو در سر می‌پرورونه و نسبت به همه بدگمانه. برای آزار و اذیت شاگردان و اطرافیانش از هیچ تلاشی رویگردان نیست و دست به اعمالی می‌زنه از عقل و منطق به دوره.
این شخصیت به قدری در حیطه "بدگمانی و شرارت" خوب پرداخته شده که بعدها به صورت واژه "پردونافیسم" وارد ادبیات شده!

بخشی از این کتاب که در واقع توهمات پردوناف هستن با وقایع ماوراطبیعی همراهه که برخلاف تصور من به قدری طبیعی روایت شده که باور پذیر جلوه می‌کنه (من از طرفداران سبک رئالیسم جادویی و ... نیستم اما این کتاب بدجور به دلم نشست)

پاسخ به این سوال احتمالی که چرا جناب سالاگوب این قدر پردوناف رو آزارگر خلق کرده در سرگذشت خودش نهفته: بر اساس خاطرات به جا مونده مادر، مادر بزرگ (که در اصل زنی بوده که به اونا خونه اجاره داده) و خواهرش در دوران کودکی و نوجوانی اون رو تنبیه بدنی می‌کردن که همین باعث ظهور تمایلات آزارخواهی در وجودش شده که انعکاسش رو نه تنها در شیطان کوچک که در آثار دیگه هم شاهدیم.

برای معرفی بیشتر کتاب قصد دارم بخشی از مقدمه‌ای که خود نویسنده بر چاپ دوم کتاب نوشته بازگو کنم:

هر آن‌چه در رمان من از مایه‌های طنز، امور روزمره و روان‌شناسی دیده می‌شود، بر پایه مشاهدات بسیار دقیقم بنا شده است و "الگو" هم به تعداد کافی پیرامونم داشته‌ام.
به راستی، آدم‌ها می‌خواهند که دیگران دوستشان بدارند. آن‌ها خوش دارند که جنبه‌های متعالی و ارزشمند روحشان نمایش داده شود. آن‌ها می‌کوشند حتی در ظالمان کورسوی نیکوکاری و، به قول قدما، "بارقه الهی" را ببینند. از همین رو تصویر صحیح، دقیق، تاریک و خبیث را باور نمی‌کنند. دلشان می‌خواهد بگویند:《منظور او خودش است.》
خیر، هم‌عصران عزیزم! من با وصف شیطان کوچک و دیگران، شما را نقش کرده‌ام‌، شما را !
آینه رمان من ماهرانه ساخته شده است. من آن آینه را با سخت‌کوشی تمام، مدتی مدید صیقل داده‌ام.
سطح آینه‌ام صاف و ترکیبش ناب است. به کرات اندازه‌گیری و با وسواس آزموده شده تا عاری از هرگونه انحنا باشد.
در آن زشت و زیبا با دقتی یکسان بازتاب یافته‌اند.

و در آخر اگر کتاب "اتحادیه ابلهان" نوشته "جان کندی تول" رو دوست داشتین خوندن "شیطان کوچک" رو به شدت به شما توصیه می‌کنم :)