بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

Anne of Avonlea

Anne of Avonlea

Anne of Avonlea

4.3
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

1

When twelve-year-old Anne Shirley came to Avonlea, she quickly won everyone’s heart. Now, she’s five years older, almost a woman, and about to embark on a new adventure: becoming the teacher in her old Avonlea school. It’s an exciting year as Anne struggles to win over all her students, welcomes two new members to her family, and feels the first stirrings of love.

یادداشت‌های مرتبط به Anne of Avonlea

            فکر می‌کنم با این کتاب خیلی بیشتر از قبل بهم ثابت شد که ترجمه فقط خوانشی نو نیست؛ بازنوشتنه و این مسئله در این کتاب خاص پررنگ‌تر بود برام چون ترجمهٔ کتاب رو قبلاً خونده بودم و می‌دیدم که چقدر انتخاب واژه‌ها می‌تواند در انتقال تفاوت‌های معنایی نقش داشته باشد. و البته گاه که توصیفی ظریف حذف شده یا به شکل دیگری منتقل شده بود، روی حال‌‌وهوای کلی داستان و شخصیت‌ها تأثیر مستقیم گذاشته است. 
آن شرلی شخصیت مهمی در زندگی من بوده و هست؛ البته هیچ‌وقت فکر نکردم کوچکترین شباهتی بهش دارم. از میان کاراکترهای لوسی مونتگمری من همیشه به امیلی احساس نزدیکی می‌کردم، اما همیشه به درخشش و جادوی نقره‌فام آن با موهای گلگونش حسودیم می‌شد و شاید دلم می‌خواد دخترم یه روزی شبیه آن باشه؛ با همین انرژی بی‌پایان حیات. 
آن شرلی یه بار من رو نجات داده بود. وقتی در قعر تاریکی‌ها بودم و از خودم متنفر، خوندن داستان‌های آن شرلی مثل نوشیدن از آب چشمه‌ای کوچک و خنک بود که لابه‌لای شکاف‌های تپه‌ای نه‌چندان بلند پنهان شده و فقط از صدای ظریفش جایش لو می‌‌رود. حالا اما تأثیر دوباره خواندنش و این بار قدم‌به‌قدم با نویسنده تلاش برای انتقال شاعرانگی جمله‌ها و توصیفات جادویی‌ش به زبان مادری، در سطح دیگری نجات‌بخش بود. حالا جزیرهٔ پرنس‌ ادوارد را با تک تک پوشش‌های گیاهی‌اش می‌شناسم. حالا چهرهٔ دایانا، ماریلا، خانم لیند، پل اروینگ و دوقلوها و البته آن و گیلبرت نازنینم رو بهتر می‌تونم تجسم کنم چون با زیروبمشون آشناتر شدم. حالا اسم‌های سحرآمیزی که آن روی جنگل‌ها و دریاچه‌های اونلی گذاشته برایم ملموس‌تر است و حتی احساسی که میان گیلبرت و آن هست و نیست را بهتر درک می‌کنم. 
و این کتاب به‌طور خاص برایم عزیز شد چون دربارهٔ مرحلهٔ گذار در زندگی آن است؛ وقتی بالاخره تصمیم می‌گیرد گرین گیبلز و اونلی زیبا را پشت سر بگذارد و از پیچ آن جاده عبور کند تا ببیند چه در انتظارش نشسته است. خب، طبیعی است که تقریباً تک‌تک بخش‌های کتاب رو با میزان مناسبی بغض و اشک خوندم و ترجمه کردم.