درد همیشه راه را نشان می دهددرد همیشه راه را نشان می دهدهاکان منگوچ و 3 نفر دیگر5.01 نفر |1 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام1خواهم خواند0توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب درد همیشه راه را نشان می دهد، ویراستار اشکان حسین زاده.لیستهای مرتبط به درد همیشه راه را نشان می دهدAhmad Mudaser Aziziکتاب های هاکان منگوچ11 کتابهاکان منگوچ✅️✔️ هاکان منگوچ متولد شهر بورسای ترکیه و دانش آموخته دانشگاه الوداغ است. بسیاری از مردم ترکیه او را به عنوان نویسنده، موزیسین و سخنران می شناسند. او در 15 سالگی نواختن نی و پیانو را فراگرفت. سفر او با نی؛ او را با وادی تصوف و فلسفه صوفی آشنا کرد. پس از مدتی زبان عثمانی را آموخت و سالها بعد به تبریز دیار شمس تبریزی آمد تا زبان مثنوی را بیاموزد. هدف او از نوشتن کتاب و برگزاری سمینار ها، دوره ها و کمپ های آموزشی خود، انتقال آموزه های بزرگان و اندیشمندانی همچون مولانا، شمس تبریزی، یونس امره، همچنین اساتیدی که طی دو دهه پا گذاشتن به مسیر خودشناسی از آنها بهره مند بوده به مردم زمان خویش است. فلسفه زندگی او بر پایه امیدواری و سهیم کردن دیگران در این امید بنا شده است. از نظر او امیدواری به معنای مثبت اندیشی صرف نیست. به معنای نادیده گرفتن تراژدی هایی که در زندگی با آنها مواجه می شویم هم نیست. بلکه امید به معنای توجه به امکان وقوع هر احتمال در زندگی است. او طرفدار این دیدگاه است که «به جای ناسزا گفتن به تاریکی، بهتر است شمعی برافروزی.» این نویسنده جوان به عنوان موسس و رئیس آکادمی صوفی که در زیرمجموعه دانشگاه آمریکایی گیرنه تاسیس شده است به فعالیت مشغول می باشد. کتابهای او به هشت زبان ترجمه شده است.03یادداشتهای مرتبط به درد همیشه راه را نشان می دهدAhmad Mudaser Azizi1402/10/11 درد همیشه راه را نشان میدهد..... زیبایی کتاب از عنوان کتاب پیداست کتاب مذکور هجده بیت اول مثنوی را با تفسیر بیان میکند.و بر ما میآموزد که چگونه با درد ها کنار بیایم و برای رسیدن به بلوغ باید انتظار بکشیم. همانطور که شاخه نی برای اینکه تبدیل به ساز شود یک سال انتظار میکشد یا مولانا که در راه بلوغ در انتظار شمس نشسته بود.. سوختن مولانا از نبود شمس در اشعار اون نیز احساس میشود. الا ای جان قدس آخر به سوی من نمی آیی. همواره جان به تن آید تو سوی تن نمی آیی. بدم دامن کشان تا تو ز من دامن کشیدستی. ز اشک خون همی ریزم در این دامن نمی آیی. . . . .ز عشق شمس تبریزی چو موسی گفته ام آرنی. ز سوی طور تبریزی چرا چون لن نمی آیی.. (غزل شماره ۲۵۶۰دیوان شمس) برای دوست داران مولانا پیشنهاد میکنم. 02